یادداشت مینا
1404/3/27
کتاب جالبی بود در نوع خودش و باورم نمیشه که بالاخره تمومش کردم! و اولین توصیهام اینه که برای بار اول صوتی گوشش ندین! با اینکه گویندگی این کار توسط خانم فریبا فصیحی انجام شده و بسیار زیبا و گوشنواز بود، ولی خود این کتاب با اون همه ارجاع به داستانهای مختلف و توصیفات و تشبیهات سنگین و اسمهای گوناگون، کتابی نبود که به درد صوتی گوش کردن بخوره؛ دستکم نه برای دفعهی اول، و نه برای منی که از خیلی از اشارات کتاب اطلاعی نداشتم. ترجمهی کاوه میرعباسی حالتی شعرگونه داره و پانوشتهای زیادی برای هر سرود اوردن که در نسخهی صوتی نمیشه بیانش کرد، و فهمیدن داستان بدون اون پانوشتها و توضیحات مترجم تقریباً غیرممکنه. پیشنهاد من اینه که برای ارتباط برقرار کردن بیشتر با این کتاب، قبلش ایلیاد و اودیسه از هومر، انهاید از ویرژیل (که خودش تو دوزخ دانته یکی از شخصیتهای کلیدیه) و افسانههای دگردیسی از اوید رو بخونین و اگه یه اطلاعات کلی هم از تاریخ ایتالیا در زمان دانته (قرن 13 و 14) داشته باشین هم که دیگه فبها! من وقتی برای بار دوم این کتاب رو میخوندم (بلافاصله بعد از بار اول که صوتی گوش کردم و هیچی نفهمیدم)، برای هر سرود بسته به فهم و درک خودم یه خلاصه نوشتم که در مجموع 13 صفحهی A4 شد. و متاسفانه جا نمیشه اینجا بذارمش ولی پیشنهادم اینه که شما هم بعد از خوندن یا همراه با خوندن هر سرود، یادداشت بردارین تا کمکم نقشهی دوزخ دانته تو ذهنتون شکل بگیره. دوست داشتم یه یادداشت بامزه بنویسم ولی این روزا همهمون حالمون از وضع دنیا و جنگ کشورمون گرفتهست و منم گاهی بیحس بودم، گاهی ترسیده، گاهی عصبانی و گاهی بین گریه و تهوع گیر کرده بودم. فقط میخوام بگم درسته که دوزخ دانته، فقط دوزخ «دانته»ست ولی امیدوارم آدمایی که مسبب این جنگ و خونریزی و آدمکشین این جاها رو حسابی تو جهنم پر کنن: 1) بخش اول از حلقهی هفتم دوزخ 2) خندق هشتم، نهم و دهم از حلقهی هشتم دوزخ 3) ناحیهی دوم از حلقهی نهم دوزخ *اونایی که میدونن، میدونن. مخصوصااااااا گزینهی سه رو! آها، یک نکته راجع به حذفیات کتاب هست که مختصر میگم. در سرود 28 دانته اسم حضرت محمد و حضرت علی رو جزو تفرقهافکنها اورده و این بخش از کتاب که سرجمع سه چهار خط از کل سرود رو بیشتر تشکیل نمیده، تو ترجمههای فعلی حذف شده. کلش همینه: (خط هایی که اولشون ستاره گذاشتم حذفیات این سرود هستن.) «حالا ببین چطور پاره میکنم خود را! *ببین، محمد چقدر مثله شده است؛ *در مقابل من علی گریه کنان میرود، *صورتش از فرق سر تا چانه شکافته شده دیگر کسان که اینجا میبینی جملگی افشاندند بر بیزاری و تفرقه در ایامی که زنده بودند، زین رو شقه و شکافته میشوند بدینسان. ------- که دشوار کسب میشود به طریق دیگر. *آن که مرا گفت این کلام، (اینجا خطی حذف نشده فقط نام محمد به «آن که» تغییر کرده) برداشته بود گام تا برود؛ سپس قدم گذاشت بر زمین و راه افتاد. #تعداد دفعات خوانش: 2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.