یادداشت Mahsa Pirizade

Mahsa Pirizade

Mahsa Pirizade

6 روز پیش

        28 دی 1403

با چشم‌ های خیس از اشک فقط در حد چند جمله کوتاه می نویسم .
شاید واسه بسیاری ، این کتاب فقط یه کتاب معمولی باشه اما برای شخصی مانند من  که بسیار  وابسته ی مادرم هستم معمولی نبود .
زمانی که به این فکر میکنم که من هم مثل شخصیت دختر بزرگ خانواده (چی هون) چقدر با همه ی حس نزدیکی که به مامانم دارم ازش دور هستم ، چه کارهایی میتوانم برایش انجام بدهم اما  نمی دهم قلبم به درد میگیرد  و خوشحالم از اینکه در این زمان  این کتاب رو خواندم و هنوز وقت برای جبران جوانی که پای آرزوهای من گذاشته رو دارم .
و نه تنها در رابطه با مادرم بلکه در رابطه با هر شخصی که گوشه ای از قلبم و داره فکر میکنم باید عشق و وقت بیشتری بگذارم.

پ.ن : چه فصل آخر دردآور و اشک آوری (برای من) داشت .
امیدوارم این کتاب هیچ وقت از یادم نره💔
      
18

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.