یادداشت پیمان قیصری

                خیلی سخته برام یه خلاصه از شروع داستان بگم بدون اینکه چیزی رو لو بدم! ولی داستان اینطوری شروع میشه که رییس یک دفتر وکالت که پیرمردی سالخورده هست به یکی از کارمندانش میگه برای دوستی که قراره به زودی به مکزیک مهاجرت کنه یه خونه پیدا کنه چون همسر کارمندش، مشاور املاک بوده. ولی درخواست ها برای خونه خیلی عجیب به نظر میرسه مثلا تمام پنجره های خونه باید مسدود بشه و با اومدن اون شخص یا همون کنت ولاد ماجرا ها و اتفاقات بین ناوارو (همون کارمند) و همسرش و ولاد شروع میشه...ه

داستان رو دوست داشتم و برام جذاب بود و احتمالا اگه پایان کار یکم هیجان انگیز تر بود 5 ستاره رو میدادم
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.