یادداشت alishadkohan

alishadkohan

alishadkohan

1402/6/15

        دور چرخشی... آخر خط؟!آخر خطی وجود ندارد ،آخر مقصد وجود دارد و سرآغاز مقصدی دیگر،بله عوض می‌شود، گردنش کُلفت ،دست هایش کُلفت، صورتش در حال ترکیدن، چشمانش از حدقه بیرون زده،نه،نه،هنوز نزده ،نخواهد زد،ولی میزند، گرچه هیچوقت نخواهد زد، صورتش لاغر ،گردنش مثله چوب رگهایش بیرون زده ،خشک ِخشک گویا خونی در آن جریان ندارد ،صورتش لاغره ،لاغر ،چشمانش از حدقه بیرون زده،نه،نه هنوز نزده،بالاخره بیرون خواهد زد ،نخواهد زد ولی خواهد زد.
آخر خط؟؟؟از هر دو طرف آخره خط از آغاز آخر و از پایان، آغاز ،با همه‌ی اینها مرد لاغر یا شاید مرد چاق ادامه میدهد با شور و هیجان و با اندوهی تمام نشدی و غیرقابل دید.....
      
1

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.