یادداشت

سیندر
        تصور کنید سیندرلا در دنیای امروز بود. نه امروز بلکه حتی جلوتر و در آینده ای نه چندان دور. زمانی که ماشین بمزینی وجود ندارد و مردم برای حمل و‌نقل از ماشین های پرنده استفاده می‌کنند. گوشی های امروزی دیگر به این شکل نیست. ربات هایی به اسم اندروید یار و یاور انسان ها شده اند و ... 
«سیندر لین» یک آدم مکانیکی است که مکانیک معروف شهر نیوبیجینگ است. (آدم‌مکانیکی ها کسانی هستند که بعضی از جاهای بدنشان مانند انسان هاست و بعضی از اعضای بدنشان شبیه آدم آهنی‌ها).نیو بیجینگ همان پکن نو در‌کامنولس شرقی است که بعد از جنگ جهانی چهارم تشکیل شد . کامنولس شرقی هم امپراطوری است که شامل چند کشور متحد در آسیاست. در کل بعد از جنگ جهانی چهارم و نابودی خیلی از کشورها، سران کشورهای باقیمانده تصمیم گرفتند باهم متحد شوند و در صلح و صفا زندگی کنند ( چقدر رویایی نه؟!) اما حالا که زمینی ها دست از جنگ برداشته اند یک کسی هست که مدام آن ها را تهدید می‌کند، چه کسی؟ لوانا ملکه ی لونار از کره ی ماه! 
از آن طرف طاعون دوازده سال است که گریبان زمینی ها را گرفته و‌هنوز نتوانسته اند برای آن پادزهر یا واکسنی بیابند ...
سیندر این وسط چه کاره است؟ خب دیگر شرمنده اگر می‌خواهید بدانید زحمت بکشید کتاب را بخوانید😁
من یک زن در آستانه ی سی سالگی حقیقتا عاشق دنیای فانتزی هستم و وقتی در آن غرق می‌شوم حسابی روحم جلا می‌یابد، اگر مثل من هستید قطعا از خواندن این کتاب لذت می‌برید،اما اگر فانتزی را فقط برای استراحت و تفریح می‌خوانید گمان نمی‌کنم از خواندنش لذت ببرید . اما کسانی که سن ۱۶ تا ۱۸ سال دارند قطعا دوستش خواهند داشت.
این مجموعه چهار جلد است که سه جلد آن توسط نشر آذرباد به چاپ رسیده و نشر هوپا هم فعلا دو‌جلد آن را منتشر کرده است. من از نشر آذرباد خواندم و با ترجمه  مشکلی نداشتم، انتخاب با خودتان که از کدام نشر بخوانید.
      
4

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.