یادداشت هومن

هومن

1403/7/2

چمدان های قدیمی
        به یک‌بار خواندن هم نیرزد. از کل دفتر فقط این شعر را زیبا یافتم(و خیلی زیبا):

دسته‌گل‌ها دسته‌دسته می‌روند از یادها
گریه کن ای آسمان، در مرگِ طوفان‌زادها

سخت گم‌نامید، اما ای شقایق‌سیرتان
کیسه می‌دوزند با نامِ شما، شیادها!

با شما هستم که فردا کاسهٔ سرهایتان
خشت می‌گردد برای عافیت‌آبادها

غیرِ تکرارِ غریبی هان! چه معنی می‌کنید
غربتِ خورشید را در آخرین خردادها؟

با تمامِ خویش نالیدم چو ابری بی‌قرار
گفتم ای باران که می‌کوبی به طبلِ بادها

هان! بکوب اما به آن عاشق‌ترین عاشق بگو:
زنده‌ای، ای زنده‌تر از زندگی! در یادها

مثلِ دریا ناله سر کن در شبِ طوفان و موج
هیچ‌چیز از ما نمی‌ماند مگر فریادها!
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.