یادداشت راضیه محمدی
1401/10/14
لشکر خوبان خاطرات رزمنده ای است که تقریبا همه جنگ و حتی بعد از قبول قطعنامه را در جبهه ها گذرانده. رزمنده ای که در واحد اطلاعات بوده و بارها به شناسایی رفته است. و قسمت جالب کتاب دقیقا همین جاست. نکات عملیات و شناساییها را آنچنان با دقت وصف میکند که میتوان همه را تصور کرد. میتوان دقیق حس کرد که در عملیات ها چه گذشته. قبل از هر عملیات چه تدابیری باید دیده شود و چه آمادگی هایی باید رخ دهد تا بتوان یک عملیات را راه اندازی کرد. تدابیری که اگر ذره ای خلل در آن اتفاق بیافتد. جان هزارن نفر به خطر میافتد. یکی از دلایلی که سمت کتاب رفتم این بود که شنیده بودم اطلاعات عملیات کربلای 4 و 5 در این کتاب کمابیش گفته شده است. ولی من مطلب خاصی ندیدم. آن توضیحاتی که میخواستم را در آخر کتاب فصل "عقب نشینی" درباره عملیاتی که در ارتفاعات "کرکر" و... رخ داده بود پیدا کردم. خیلی دقیق و کامل. نکته تکان دهندهی این کتاب، خاطرات آقای #مهدی_قلی_رضایی از زمان مجروح شدن و بستری بودن در بیمارستان بود. بداخلاقی دکترها و پرستارها برایم غیرقابل باور بود. درست در زمان جنگ، جنگی که هنوز در جریان است اینگونه رفتارها، عدم رسیدگی ها، طلبکار بودنها، واقعا بهت آور است. نکته دومم که برایم عجیب بود. خاطرات سالهای آخر جنگ بود. نیروهای تازه نفسی که راحت از زیر کار در میرفتند. و به گفته خود راوی نیروهای اصلی همه یا شهید شده بودند یا جانباز و نیروهای جدید به هیچ وجه نمیتوانستند جای آنان را پر کنند. در کل کتاب تکان دهنده ای بود. با خیلی از صفحاتش اشک ریختم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.