یادداشت
1402/5/12
4.2
25
انسان همواره به جاودانگی و نامیرایی اندیشیده و میاندیشد. شاید یکی از شیرینترین رویاهای هر کسی همین باشد اما اگر کمی واقعبینانهتر بنگریم، نامیرابودن چندان لطفی هم ندارد. کمترین عذابش دیدن مرگ عزیزان و از دست دادن آنهاست. ضمن اینکه وقتی پایانی در کار نباشد، انگیزه و هدفی نخواهد بود و زندگی یک دور باطل میشود. و بهسادگی میتوان دریافت که لذتی هم نخواهد داشت. این رمان به همین میپردازد و از زبان یک شخصیت نامیرا که سدههاست زندگی میکند، به خواننده نشان میدهد جاودانگی در این دنیا موهبتی نیست و اگر مرگی نباشد زندگی هم بیمعنا خواهد بود. در کنار این موضوع محوری ، تاریخ جهان هم بهنوعی بازگو شده و از این جهت نیز خواندنی است. ترجمه مهدی سحابی هم بسیار خوب بود. 🌺
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.