یادداشت

همه می میرند
        انسان همواره به جاودانگی و نامیرایی اندیشیده و می‌اندیشد. شاید یکی از شیرین‌ترین رویاهای هر کسی همین باشد اما اگر کمی واقع‌بینانه‌تر بنگریم، نامیرابودن چندان لطفی هم ندارد. کمترین عذابش دیدن مرگ عزیزان و از دست دادن آنهاست. ضمن اینکه وقتی پایانی در کار نباشد، انگیزه و هدفی نخواهد بود و زندگی یک دور باطل می‌شود. و به‌سادگی می‌توان دریافت که لذتی هم نخواهد داشت.
این رمان به همین می‌پردازد و از زبان یک شخصیت نامیرا که سده‌هاست زندگی می‌کند، به خواننده نشان می‌دهد جاودانگی در این دنیا موهبتی نیست و اگر مرگی نباشد زندگی هم بی‌معنا خواهد بود.
در کنار این موضوع محوری ، تاریخ جهان هم به‌نوعی بازگو شده و از این جهت نیز خواندنی است.
ترجمه مهدی سحابی هم بسیار خوب بود. 🌺
      
1

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.