یادداشت محمدرضا شمس اشکذری

        مافیای بمب‌افکن، روایتی است از پیشرفت تکنولوژی هواپیماهای بمب‌افکن در فاصله جنگ جهانی اول تا دوم. مالکوم گلدولِ سرشناس، این ماجرا را در چند قسمت از پادکست Revisionist History تعریف کرده است و این کتاب در واقع متن آن است. علی بندری عزیز هم در پادکست بی‌پلاس این کتاب را معرفی کرده است.

در نگاه اول ممکن است کتاب بک ماجرای تاریخی خیلی خاص به نظر برسد که یک از هزاران خواستار آن باشند اما گلدول، پرسش‌هایی تأمل‌برانگیز پیش روی مخاطب می‌گذرد که پرسش‌هایی انسانی و اساسی است و ماجرا تاریخی را در این قالب برایمان پیش می‌برد. آیا کشتار انسان‌ها با بمباران مطلقاً بد است یا اگر از کشتار انسان‌های بیشتر جلوگیری کند، قابل قبول است؟ به بیان کلی‌تر، آیا بد همیشه و مطلقاً بد است  (اخلاق کانتی) یا می‌توانیم برای رسیدن به یک خوبی بزرگتر، از مسیر بد بگذریم (فایده‌گرایی)؟

مافیای بمب‌افکن، گروهی از نیروی هوایی آمریکا بودند که سعی کردند در فاصله جنگ جهانی اول تا دوم، به بمباران دقیق برسند و بتوانند با زدن گلوگاه‌های دشمن، از کشتن فراوان انسان‌ها در میدان جنگ جلوگیری کنند. افسرانی از این گروه دو بار در جنگ جهانی دوم بر اصول خود پافشاری کردند و سعی کردند در مقابله با  بمباران‌های کور یا carpet bombing از این روش استفاده کنند. یک بار در برابر آلمان  و یک بار در برابر ژاپن در اواخر جنگ. اینکه در عمل چه شد و کارها چگونه پیش رفت، چیزی است که تمرکز اصلی کتاب است و گلدول به خوبی آن را توضیح می‌دهد.

داستان‌های فرعی کتاب هم خواندنی‌اند. مثلاً معرفی شخصیت‌های مختلف و تاثیر آن‌ها در جنگ، چگونگی تولد بمب ناپالم، رفتارهای ژاپن پس از جنگ و ... .

+ دو مستند WWII in color و WWII from the frontlines می‌توانند تصویری از آنچه در کتاب هست، به مخاطب نمایش دهند.
      
168

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.