یادداشت طاهره گوهری
1404/4/14
سومین کتابی که از خانم شیرمحمدی خوندم. و این رو هم دوست داشتم. قلم واقعا شیوایی داره و این داستان، راستش اولش فکر میکردم خیلی ازش خوشم نیاد و کنار بذارمش. اما بهرشکل ادامه دادم و چه خوب که این کارو کردم. یکم کاراکترها زیاد بودن. شاید دو سه تا کاراکتر میتونستن تو یکی خلاصه بشن. با این حال بعد از چند فصل قشنگ دستم اومد کی به کیه و ازدیاد اسمها اذیتم نکرد. همونطور که از اسمش پیداست توی دهه سی و چهل میگذره داستان و راوی، پسربچه کوچکیه که خانهی لهستانیها و ماجراهای اون رو از دید سهراب میبینیم. کاراکتر فریده رو دوست داشتم و به نظرم واقعا خوب از آب درآمده بود. جاهایی از داستان شتابزده تموم میشد و من خیلی از این جاها تیغ سانسور رو حس کردم. به دلیل مسائل +۱۸ احتمالا. و توی پایان بندی کمابیش این شتاب زدگی وجود داشت. در نهایت داستان با همه عیب و نقصهاش یه شیرینی دلچسبی داشت که باعث میشد عیبها رو ندید بگیری. خیلی دلم میخواد یه نسخه سینمایی یا حتی سریال ازش ساخته بشه. کاملا پتانسیلش رو داره. پیشنهادش میکنم؟ نه به هرکسی. ولی یا دوستش خواهید داشت یا ازش اصلا خوشتون نخواهد اومد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.