یادداشت سقا علمدار

از چنده لا تا جنگ: خاطرات شمسی سبحانی
        یک دختر شجاع و فداکار که پا میشه می‌ره جنوب تا به عنوان امدادگر پشت جبهه فعالیت کنه.

هر تلاشی از دستش بر میاد می‌کنه و هر کمکی می‌تونه انجام میده برای مجروح ها.

مدتی هم می‌ره رختشوی‌خانه بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک و کنار بقیه خانم های محلی لباس و ملافه و پتو می‌شوره (از اینجا مرتبط میشه با کتاب حوض خون)


یادداشتم بعد از خوندن کتاب:

کتاب خوبی بود
دید واقعی و خوبی نسبت به خدمات پرستار ها پشت جبهه می‌داد. 
تا حدی شبیه کتاب خاطرات ایران بود. یک خانم مجرد که می‌ره برای خدمت توی بیمارستان های پشت جبهه و قصد ازدواج هم نداره.

سختی ها و تلخی های کارشون رو هم می‌گفت:
جانبازان شیمیایی و رنج هاشون، جانبازان اعصاب و روان و سختی های خاص خودش و خجالت هاشون بعد از برگشتن به حالت عادی، استفاده حداکثری از وسایل موجود و شستشوی چندباره لباسهای رزمنده ها و حتی وسایل یکبار مصرف اتاق عمل ...

یک جهاد اساسی داشتند خلاصه پشت جبهه.
جالبش هم اینجا بود که ایشون بدون هیچ تخصص و تحصیلی در زمینه پرستاری یا پزشکی ، کارش رو به عنوان امدادگر شروع می‌کنه و به مرور کارها رو یاد میگیره و هرجا لازم بوده ، حاضر میشه حتی اگر اونجا رختشورخانه باشه.

پایان کتاب هم جالب بود در نوع خودش...

«از چنده لا تا جنگ» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/130705
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.