یادداشت روژان صادقی
1403/9/24
3.8
6
جمعه که به کتابفروشی مجبوبم سر زده بودم، اتفاقی دوستی عزیز رو دیدم که سر صحبت راجع به کتابهایی که اخیر بیشتر میخونیم باز شد. من داشتم طبق معمول چند ماه اخیر از جادو و اسطوره و فلسفه کتاب میخوندم و دستم پر از کتابهای این چنینی بود و اون، سبدش پر از کتاب کودک. گفت من دیگه حوصله فلسفه و فلسفهبافی ندارم، هر چیزی که میخوام رو دیگه از کتاب کودکها میگیرم. گفت اتفاقا یه کتاب اخیر خوندم، بذار برات بیارم. رفت همین کتاب رو برام آورد و تو پنج شش دقیقهای که روی نیمکت کتابفروشی نشسته بودم تموم شد. بعدش با هم دوباره به صفحاتش نگاه کردیم و به احمق بودن شخصیت اصلی و آدمها و تصویرسازیهاش کلی خندیدیم :))) آخرش هم خودش کتاب رو بهم هدیه داد. کتاب خلاقانهست و پر از تصویر و البته یک سوراخ که وسط هر صفحه از کتاب رو خالی کرده. داستان هم حول محور همین سوراخ مرموز میچرخه که با تغییر هر صفحه جای اون هم تو داستان تغییر میکنه. به نظرم اگه رفتید کتابفروشی و به قسمت کودک سر زدید، پنج دقیقهای فرصت بذارید، این کتاب رو بخونید و کیف کنید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.