یادداشت زینب جابری
7 روز پیش

اشکم رو در آوردی داستایفسکی... موقعی که رسیدم به صفحه ی آخر کتاب احساس کردم قلبم داره از جا کنده میشه... همه ی دردا از حرف نزدن شروع میشن کاش حرف میزدن کاش غرورشونو کنار میذاشتن،ای لعنت به این غرور کاش آخرش اینطوری نمیشد (به بهانه ی دیدن تاتر امشب به صرف بورش و خون تصمیم گرفتم بالاخره این کتاب رو بخونم.تصویر یادداشت از این تاتره)
(0/1000)
نیروانا هادیان
6 روز پیش
1