یادداشت آریانا سلطانی
1403/10/11
باباگوریو نوشته اونوره دو بالزاک ترجمه ادوارد ژوزف بالزاک نویسنده فرانسوی در قرن نوزدهم، باباگوریو را نوشت. بالزاک پلی بود از رمانتیسم به رئالیسم. سبک نوشتاری او مانند هم دوره های خودش و دوره ناپلئونی، نزدیک به رمانتیسم بود اما همچو ولتر به سوی رئالیسم کشیده شده بود. ریز بینی در جزئیات بصری و وقایع و روابط و ظواهر او را تبدیل به اولین های رئالیسم کرد. در این داستان با پانسیونی مواجه میشویم که چند مستأجر دارد. پانسیون مادام وکه! یکی از این مستأجر ها اوژن راستنیاک است و دیگری باباگوریو و وترن و ... شخصیت اصلی داستان همان اوژن است. جوانی محصل که قصد دارد به ترقی برسد اما به زودی درمیابد در شهر پاریس باید برای رشد، شرافت را کنار گذاشت. یکی از اصلی ترین موضوعات کتاب همین بود. شهری که ظاهری پر زرق و برق و زیبا دارد، اما باطن آن به نسبت زیبایی اش آلودگی بیشتری به دوش میکشد. زنان اشرافی که با فاسق های خود میچرخیدند و شوهرانی که با معشوقه ها به میهمانی میرفتند. اوژن متوجه میشود جز یافتن زنی متمول هیچ راهی برای پیشرفت ندارد. از طرفی باباگوریو در این داستان نمایان میشود. پدری که عاشق دو دختر خود است و هرچه داستان پیش میرود، عشق او بیشتر و بیشتر نمایان میشود. دو دختری که هیچ میلی به پدرشان ندارند و اورا آزار میدهند. شخصیت وترن نیز جالب است. شخصی که در مقابل زشتی های پاریس، رفتار های زشت را پیشی میگیرد و توجیه او، جنایات دیگران است. بالزاک با قلمی متهور، داستان طبقه اشرافی را نمایان میکند که چیزی جز خودخواهی و لذت جویی در آن دیده نمیشود! خواندن این کتاب را با همین ترجمه به شما توصیه میکنم. در پناه خرد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.