یادداشت آمنه پازکی
4 روز پیش
همیشه ذهنیت من از ماجراهای پینوکیو یک پسر بچه چوبی لج آور بی مغز بود که در آن انیمیشن دهه ۶۰ ژانر وحشت فقط همنشین آن دو موجود چندش طمع کار می شد و دائم در حال خرابکاری بود. اما وقتی پینوکیو را در کتابش خواندم باز هم نظریه (ولی کتابش چیز دیگری است) ثابت شد. جهان بینی نویسنده قابل نقد و بررسی های فراوانی است. اینکه یک تنه درخت بلوط می تواند حرف بزند و شکایت از شرایطش کند و بعد تبدیل به یک پسر بچه چوبی می شود می تواند استعاره از حیات نباتی انسان داشته باشد که طمعها و حرصهایش در دنیا او را وادار به کارهای خارج از عقل می کند و در نهایت به شهوتها و غرایز حیوانی می رسد... اما آنجایی که قلبش وارد عمل می شود و تصمیم می گیرد از دریچه دلش به دنیا و آدمهای اطرافش نگاه کند چند مدتی سختی می کشد و به پاس این مشقتها تبدیل به یک انسان واقعی می شود. هر کسی نیاز دارد یک بار پینوکیو را بخواند حتی اگر هزار بار انیمیشن آن را دیده باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.