یادداشت
1403/3/23
3.7
16
کتاب هم مثل فیلم، تا یه جایی فرصت داره که یه چیزی به مخاطب ارائه کنه تا دیگه میخکوبش کنه. لحن و قلم منگی، از همون صفحه اول این کار رو میکنه. اتمسفر داستان مهگرفتهست. ذهن و زندگی شخصیتها هم همینطور. روایت این دیستوپیا با فرم غیرخطی، کاملا ایدهی درست و بهجاییه به نظرم. همیشه از پارادوکسهایی که ابزار دست نویسنده میشن خوشم میاد. فضای روشن دنیا و شخصیت اصلی اخمو و بداخلاق، یا در این مورد، دیستوپیای تاریک با طعنهها و شوخیهای جالب. اصلا همین دوگانهها و تضادها نیست که درام رو ایجاد میکنه؟ کتاب چند تا سکانس درخشان داره. میگم سکانس چون نویسنده (که بعد از مطالعه کتاب متوجه شدم سینما و فیلمنامهنویسی خونده)، کاملا تونسته برای منِ مخاطب اون لحظات رو به تصویر بکشه. دیالوگهایی رو خلق کنه که واقعی به نظر میرسن، وسط جهانی که گاهی جادویی بودنش از رئالیسمش فراتر میره. در نهایت مهم ترین ویژگی این داستان برای منِ مخاطب اینه که روح داره؛ و چه دستاوردی میتونه برای یه نویسنده بزرگتر از این باشه؟
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.