یادداشت < Sahar >
1404/1/3

یه کتاب با وایب روستاهای شمال، خونههای کاهگلی، مزرعهها و خونه مادر بزرگ. حال و هواش رو دوست داشتم؛ اینکه منو برد به اون روستا و با خاطرات و آرزوهای یه پسر بچه همسن خودم آشنا کرد، کسی که خونهشون خیلی خرابه و آواره است و باید یه خونه دیگه بسازن، اما مشکلات زیادی توی این راه براشون پیش میاد و بودجهش رو ندارن. با اینحال سناریوی خیلی جذابی نداشت و معمولی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.