یادداشت امیرمحمد سالاروند
1402/1/12
اکو در نخستین نامه به کاردینال مارتینی توصیه میکند که مسائل فوری روز را به بحث نگذارند و به مباحثی بپردازند که در عین به روز بودن ریشه در گذشتههای دور تاریخی دارند. عملاً هم سه سؤالی که مطرح میکند (هزارهگرایی، سقط جنین، کشیش شدن زنان) چنین وضعیتی دارند؛ مسائل روزند اما تازه سر و کلهشان پیدا نشده، جهان مسیحی از دیرباز درگیرشان بوده ولو آنکه در هر زمان جزئیات و استدلالها تغییر کرده باشند. اکو در هر نامه سعی میکند، هر چند گذرا، به ریشههای مسئلهاش، در گذشتههای دور تاریخی، اشاره کند. اگر به دنبال مسائل عام الهیاتی هستید به گمانم این کتاب چندان کمکتان نمیکند. عنوان کتاب به نظر من گویای محتوای آن نیست؛ عمدهی بحث کاری به کلیت «ایمان» و «بیایمانی» ندارد، کتاب بر همان سه مسئله میچرخد که مسائل روزِ با ریشههایی تاریخی در «مسیحیت کاتولیک»اند، به غیر از، بیست صفحهی آخرش که مارتینی پرسشی دربارهی اخلاق ملحدان پیش میکشد که عام و کلی است. البته که در لابهلای بحثها بعضاً به نکات خوبی اشاره میشود و به جز این، شیوهی بحث هم شاید خالی از لطف نباشد اما به چشم من آنقدرها هم درخشان نیامد، اگر مرعوب نامهای روی جلد نشوم باید بگویم به نظرم خیلی «معمولی»ست. بخشی از کتاب: مارتینی: در مورد بحثهایی که ممکن است «کلامی» محسوب شوند چه میتوانم بگویم؟ مثل همان بُنانگارهی خودتان که میگویید: «چنانچه مسیح بر اساس طرح غیرقابل درک یزدانی، در ژاپن تجسد یافته بود، امکان داشت برنج و ساکی اجزای عشاء ربانی باشند.» الهيات علم احتمالات نیست، یا از مقولهی «امکان داشت چه روی دهد چنانچه...» نیست. الهیات فقط از واقعیتهای تاریخی عینی پیرامون حقیقتِ وحیانی شروع میکند و میکوشد این واقعیتها را درک کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.