یادداشت زینب خدابخش

        همه چیز از شب عروسی برادر قادر شروع شد!
شخصیت‌های این داستان ثابت می‌کنند که همه آدم‌ها، در اعماق وجودشان از چیزی می‌ترسند و زمانی می‌رسد که با ترس‌اشان مبارزه می‌کنند.
متن کتاب فوق العاده خوش‌خوان و گیراست‌. اگر در خانواده نوجوانی دارید که حوصله درست و حسابی ندارد، این کتاب چاره خوبی است! کوتاه و جذاب.
داستان: "نوجوان هایی که تصمیم می‌گیرند برای پیدا کردن یک شال، پا به قلعه جنی بگذارند؛ ترسناک ترین مکان روستا."
از خواندن "هیچ‌کس جرئتش را ندارد" حسابی لذت بردم.
      
31

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.