یادداشت وایولت
1404/4/1

بسم الله الرحمن الرحیم خب اول از همه زمانی که من با انتشارات فرد آشنا شدم، هنوز این نشر فقط کتاب های برادران فرد رو منتشر میکرد و به طرز عجیبی، این کتاب آخرین اولویت من بود. الانم پشیمون نیستم که آخر از همه بین کتاب های این نشر سقوط مرگبار رو خوندم. خلاف اینکه میگن وبگرد اسپین آف سقوط مرگباره و باید بعد از اون خونده بشه، من از اینکه اول وبگرد رو شروع کردم راضیم. حقایقی درباره زندگی کروم ها توی سقوط مرگبار بیان میشه که در کتاب وبگرد حکم اسرار رو داره. این کتاب نه یک اثر شاهکاریه، نه یک اثر کاملا تازه، ولی یک اثر خوب و با ارزش هست. اما خلاف تصور و البته نوشته های خیلی از افراد تو آپ کتابراه(که به منتقدین محتوا می پرن) این کتاب یه بعد فلسفی هم داره.....که اتفاقا نکته مثبتیه! خصوصا که ژانر کتاب آخرالزمانیه. جمله اینکه:(مخلوق نباید همنشین خالق باشه) خودش به تنهایی برای نشون دادن فضای کتاب کافیه. کتاب از نوع آخرالزمانی طبیعی و تکنولوژیکه(آخرالزمانی رباتی) در عین تخیلی بودن سعی کرده دیدگاه واقع گرایانه ای داشته باشه، ولی خب تعدادی اشتباهات علمی هم داره که اگه بگم داستان لو میره(البته معرفی آپ کتابراه برای لو رفتن کل کتاب بسه!) یک محیط به شدت دارک که داخلش آدما دو دستن: ۱-افرادی که دارن سعی میکنن باز یه زندگی عادی بسازن ۲-افرادی که حتی حالا که دنیا داره به آخر میرسه هم به فکر قدرتن. جامعه ای که داخلش انسان اشرف مخلوقات نیست و خودش برده موجودی به اسم فرافرگشته و از سمتی دیگه نیمه ربات ها(کروم ها) که مخلوقات انسان ها هستن و میخوان خودشون رو به درجه انسان بودن برسونن. به حدی که واژه ربات تبدیل به واژه ای نژاد پرستانه شده و کروم ها میخوان نژادی از انسان ها خطاب بشن. نویسنده با زیرکی هر فصل رو با یک هیجان یا معما خاتمه میده تا شما نتونید وسط کتاب از خوندن جا بزنید،البته باید بگم که من نسخه صوتی کتاب رو گوش کردم، پس طبیعتا روزی بیش از یک یا دو فصل نبوده. اما اگر صادق باشم، روایت و پایان بندی جوری نبود که چندان منو به خوندن جلد بعدی ترغیب کنه که این یکی رو حاصل سلیقه خودم میدونم. توصیفات کتاب بسیار زیبا، با استفاده از آرایه های ادبی دلنشین و حس آمیزی های زیبا بیان شده، ولی بنظرم گاهی اوقات بیان برخی از اونها ضروری نبود.(البته زمانی که با نسخه صوتی پیش برید توصیفات همیشه یکم طولانی تر از حالت عادی بنظر میان.) شخصیت پردازی کتاب رو نمیدونم راجبش چی بگم. چهار نفر گروه اصلی(البته گروه که نه همسفر های اجباری) هر کدوم صفات خودشون رو داشتن و هر کدوم به نحوه ای در پایان کتاب منو شوکه کردن. خصوصا ورگا! شخصیت مورد علاقم بود! ولی خب متفاوت بودن شخصیت ها لزوما به معنی پردازش مناسب نیست، بیشتر معرفی مناسبی رو میسازه. شخصیت زایراس/کرادن به عنوان کسی که حافظهش رو از دست داده و هیچ چاره ای جز اعتماد به دیگران نداره به خوبی به تصویر کشیده شده بود. گیج و منگی هاش، نگرانی هاش و بلاتکلیفی هایی که حین اعتماد کردن دچارشون میشد. البته بنظرم بخش هایی از کتاب بخاطر اشاره های جنسی برای مخاطب کمسن مناسب نیست. نویسنده خودش کتاب رو ۱۶+ معرفی کرده و منم با همین رده سنی موافقم. چه بخاطر خشونت، چه بعد فلسفی و پیچش های داستانی و چه بخاطر مسائل جنسی.... یه سراغی هم بگیریم از نسخه صوتی و اینکه چطور بود.... در یک کلام بی کیفیت ترین کتاب صوتی نشر فرد بین جلد های اول از هر مجموعه بود. صدای راوی حالت افسرده و یک نواخت داشت، موسیقی ها ناهماهنگ با فضا بودن. ولی اینکه پایان و آغاز هر فصل یکم موسیقی خام بود رو خلاف بیشتر کاربر ها من دوست داشتم😁😁 دوبله کار(بخش دیالوگ) نسبتا خوب بود. من اصلا متوجه نشدم که آقای گودرزوند خودشون دارن هم کرادن و هم دراسول رو اجرا میکنن، اما صدای ورگا رو گاهی با کرادن اشتباه می گرفتم. خانم زوار هم نقش سامیرانا رو خوب بازی کرده بودن، البته بعضی جاها(تاکید!بعضی!) صداشون چندان با شرایط اون لحظه کتاب سازگاری نداشت. در کل خوندن این کتاب خالی از لطف نیست، ولی اگه اهل ژانر آخرالزمانی هستید، بدونید که با چیز جدیدی مواجه نمیشید، این کتاب گاهی منو یاد انیمه NieR:Automata می انداخت( البته خود نویسنده اعلام کرده گیم این انیمه از الهام بخش هاش بوده.)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.