یادداشت زهرا دشتی
1403/4/6
3.9
12
سرخ سفید کتاب سرخ سفید دومین اثر مهدی یزدانی خرم یک سر و گردن از اثر اولش یعنی من منچستر یونایتد را دوست دارم بالاتر است. هرچند در این کتاب هم با خرده روایتها روبرو هستیم اما، با این تفاوت که یک داستان زمینهی اصلی از یک کیوکوشینکای سی و ساله داریم که در سودای پیروزی در مبارزه برای دستیابی به کمربند مشکی در یکی از روزهای دیماه سال ۱۳۹۱ به باشگاهی در خیابان شانزده آذر میرود. کیوکوشینکایی که نامش را نمیدانیم، فقط اطلاعاتی در مورد شغل، تحصیلات، روابط عاشقانهاش میدانیم، یک فرد بیاهمیت پر تاریخ شهر تهران. در طی ۱۵ مبارزهی این فرد برای دستیابی به کمربند مشکی، به روزی درست در همین تاریخ در سال ۱۳۵۸ تهران در حوالی خیابان ۱۶ آذر میرویم و سرگذشت افراد متفاوتی را میخوانیم که برعکس کیوکوشینکای سی و سه ساله، از اسم و رسم آنها، گذشته و آیندهی آنها مطلع میشویم و پیوند آنها را با این فرد در این روز خاص میفهمیم. پیوندی که عموما با واسطه است. داستان به سبک یزدانیخرم از خرده روایت تشکیل شده، - حدود ۱۶-۱۷ خرده روایت - و به واسطه بعضی شخصیتها پیوندی با داستان قبلی او یعنی من منچستریونایتد را دوست دارم و کتاب بعدی اس یعنی خونخورده دارد. یزدانی خرم هنرمندانه میان گذشته و حالِ(داستانی) این روز و این مکان پل میزند و ما را در تاریخ جلو و عقب میبرد و سرنوشت چندین فرد گمنام آن روز در سال ۱۳۵۸ را به سرنوشت افرادی گمنام در امروز رمان گره میزند - پل زدنی هنرمندانه که خواننده را گیج نمیکند و با هیجان از دریافت ارتباط دنبال خود میکشد. پل زدنهای به جا و خوشساخت بزرگترین هنرنمایی یزدانی خرم در این کتاب است. و درست مانند دو کتاب دیگرش در انتهای داستان ما را با کشف راوی غافلگیر میکند، راویای که در تمام مدت درست مثل دانای کل برای ما حکایتهای ریز و درشتی از افرادی گمنام را تعریف کرده و در انتها، هویتی غیر انتزاعی پیدا میکند. از خوانش این کتاب لذت برم، برای من نوعی تفرج ادبی بود. اگر از ماجراجوییهای ادبی و دقت به جزییات لذت میبرید خوانش این کتاب که توسط نشر چشمه چاپ شده را به شما توصیه میکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.