یادداشت شب پرستاره
1404/6/8

پسر،موش کور،روباه و اسب... داستان زندگیه ما آدماست:) این جمله رو شنیدین که میگن:انسان ها گاهی اوقات انقدر درگیر رسیدن به اون هدف و مرحله ی آخر میشن که از درک لذت مسیر باز می مونن؟؟؟ از نظرم این کتاب دقیقا یه داستان تمثیلی عه، برای شرح همین موضوع☀️ پسر،موش کور،روباه و اسب هر سه تاشون تو جاده ی زندگی در حال پیش روی ان... اما با هدف های متفاوت هرکدومشون دنبال رسیدن به ته جاده ان تا به هدفشون برسن ولی میفهمن که هعییی واقعا نه!زندگی همینه!زندگیه همین مسیریه که دوش به دوش هم دارن طی میکننش!زندگی همین دوست داشتن و در کنارهم بودنه!زندگی همین حس خوبیه که در کنار هم دارن!اصلا زندگی قراررر نیست بی نقص باشههه!!!!شاید فقط شاید زندگی همینه که برگردی به دوستت بگی: هعی رفیق،من خیلی خوشحالم که تو رو دارم:)))) ما آدما مثل همون پسر کوچولو خیلی اوقات دنبال هدفی هستیم که حتی دقیقا نمیدونم چیه،دنبال همون خونه ای هستیم که حتی تعریف درستی ازش نداریم بی توجه به اینکه شاید هدف زندگی فقط عشق ورزیدنه:)🍓♥️ پ.ن:همین الان برو و آدمای مهم زندگیتو بغل کن و بگو چقدر خوشحالی از داشتن شون 🌻 پ.ن۲:نقاشی های این کتاب تو قلبم جا دارن✨✨
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.