یادداشت ابوالفضل شربتی
1400/6/12
آیا از حواسپرتی خود رنج میبرید؟ آیا نمیتوانید بر کتابی تمرکز کنید و آن را بخوانید؟ آیا زیاد بهتان گیر میدهند که «حواست کجاست؟» «چرا دقت نمیکنی؟». بشتابید، بشتابید که چیزی بسیار کارآمد و خوب برایتان آوردهام. این کتاب، که بیشتر به کتابهای کمکآموزشی شبیه است، ترکیبی جالب است از بخشی نظری، بازی و راهنمای کتاب. اما حرف اصلی کتاب چیست؟ مغز انسان هفت کارکرد دارد: توجه و تمرکز، حافظه، حل مسأله، تصمیمگیری، کنترل رفتار، احساسات، و تحلیل فضایی. تقویت هر یک از این توانمندیهای از آرزوهای دیرین بشر است. کتابِ حاضر به مغزینۀ توجه و تمرکز میپردازد. ایدۀ کتاب اینست که میتوان توجه را کنترل کرد، اگر آن را بشناسیم و با تمرینهایی تقویتشان کنیم. نویسندگان و طراحان کتاب، به زیبایی، این روَند را در چهار بخش کتاب روشن کردهاند. بخش نخست معرفی پروژۀ مغزینه است. مغزینه پروژهای است که عدهای دور هم جمع شدهاند، از عصبشناس و روانشناس شناختی تا نویسنده و طراح سناریو و برنامهنویس، و این ایده را پی میگیرند که مغز همانندِ بدن نیاز به ورزش دارد، همانطور که اگر بدن فعالیتی نداشته باشد کارایی و کارآمدیاش کمتر و تنبل میشود مغز نیز چنین است. ازاینرو آمدهاند بر اساس انواعِ «توجه» بازیهای کامپیوتری طراحی کردهاند که بر اساس آن مغز بتواند خود را ورز دهد. دو عنوان آخر این بخش کوچک نشان میدهد مغزینه پروژهای حسابشده است: عنوان اول ویژۀ دانشآموزان است: کتاب چگونه عملکرد تحصیلیشان را ارتقاء میدهد؛ عنوان دوم ویژۀ والدین است: نکاتی که باید برای استفادۀ کودک و نوجوانمان از مغزینه بدانیم. در عنوان دوم به جنبههای مختلفی توجه شده است، مثلاً علاوهبر نظارت والدین بر انجام تمرینها والدین باید تشویق هم ضمیمه کنند، یا اینکه به عوامل محیطی (خاصه عواملِ مزاحم) توجه داشته باشند. [این را گفتم، چون خیلی از اطرفیانم که دغدغۀ چنین مسألهای دارند از مسائلی مانند محیط و حتی تشویق غافلاند، یا مثلاً تشویق را در این مورد نمیبینند.] بخش دوم بحث نظری حول توجه و تمرکز است. توجه سه نوع مهم دارد، 1. توجه پایدار: تمرکز روی فعالیتی طولانی و یکنواخت؛ 2. توجه انتخابی: تمرکز روی یک محرک خاص و نادیدهگرفتن محرکهای نامربوطِ دیگر؛ 3. توجه تقسیمشده: تواناییِ انجام همزمان و موفق چندین کار. تمرینهایی که در بخش سوم آمده است ناظر به این سه نوع مهم و فراگیر توجهاند. یعنی هر کدام نوع خاصی را تقویت میکنند. ادامۀ این بخش به دو بحثی میپردازد که از فرط سادگی، غالباً، بدیهی میدانیمشان: عوامل کاهندۀ توجه، و سبک زندگی. (پیش از این برای خودم روشن نبود که وقتی صبح پای لپتاپ مینشینم یکی دو سایت خاص و صندوق ایمیلم را چک میکنم، عادتی بود که البته بیشتر اوقات فرآوردهای هم برایم نداشت؛ یا مثلاً بعد از تلنگر این صفحات در برنامۀ غذاییام خیلی دست بردم). بعد از این کمی هم دربارۀ روشهای پربازده برای تقویت توجه سخن گفته است. از انجام فعالیتهایی که توجه را فعالانه درگیر میکند تا صحبتکردن با خود و استفاده از خودکار و کاغذهای رنگی و خودانتقادی و مانند اینها. جدای بازیهایی که در فصل سوم و در محیطِ کامپیوتری قابل اجراست، بازیهایی گروهی در این بخش آمده است که به تقویت توجه کمک میکند. آخرین مطلب این بخش «فراشناخت» است. فراشناخت هدایتگری درونی است که «میتواند افکار، رفتار و احساسات افراد را در زندگی روزمره کنترل کند» (ص35) و سطح کیفی و کمّی کارکردهای مغزی را ارتقاء دهد. فراشناخت شناخت آدمی از خود است، و میتوان گفت سنگ زیرینِ توجه و تمرکز است، یعنی ابتدا شخص باید از خودش آگاهی داشته باشد و پس از آن توجه و تمرکزش را تقویت کند. بخش سوم، که حجیمترین بخش کتاب است، به معرفی تمرینهای مغزینه میپردازد. دوازده تمرین شکافته شده است، ابتدا تصویری از صفحۀ بازی با توضیحات آمده است، نوع توجهِ مدّنظر بازی را بیان کرده، پیشینۀ علمی بازی/تمرین را آورده شده، شیوۀ تمرین را نیز توضیح داده و عملکردهای مغزیای که با این تمرین فعال میشوند شمرده شده است. اما این تمرینها با بازیهایی که در گوشیهای هوشمند و تبلتها است و همه درگیرشاناند از اساس متفاوت است. اول اینکه این بازی/تمرینها همگی حسابشدهاند، یعنی بازیها و هدف آنها که کدام توجه را در نظر دارد مشخص شده است، پس فرق میکند با بازیهایی که بدون هدف و برای سرگرمی در دستگاههای هوشمند نصب شده است. از طرفی دیگر این بازیها برنامۀ زمانی دارند، یعنی پس از هر بازی گزارشهایش ثبت میشود و پیشرفت تمرینکننده معلوم میشود. تمرینهای کتاب در سایت و اپلیکیشن مغزینه موجود است، برای استفاده باید کد کاربری را تهیه کنید. میتوانید این کد را از سایت مغزینه بخرید، همچنین اگر کتاب را بخرید این کد را به همراه دارد. قیمت کتاب هم زیاد نبود، چاپ اولِ کتاب با پنجاه درصد تخفیف ده هزار تومان بود. این را به خاطر این گفتم که خودم چاپ اول کتاب (1395) را سال گذشته (1399) خریدم. آشناییام با کتاب نیز جالب بود. تلویزیون روشن بود و دکتر حمیدرضا پوراعتماد (یکی از دستاندرکاران اصلی پروژه) در برنامۀ چراغ مطالعه در حال معرفی کتاب بود. این را گفتم که «چراغ مطالعه» را دریابید، در آن بعضی کتابها و مباحث خوبی طرح میشود.
7
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.