یادداشت پرسفونهی یک هادس خیالی
20 ساعت پیش
با این که خیلی نسبت به جلدای قبلی بهتره و من پیشرفتش رو دوست دارم اما اونقدری همه چیز کلیشه ایه که مجبورم دو امتیاز ازش به عنوان یک کتابی که ژانرش پادآرمان شهره و اینقدر مشهوره کم کنم ... پیشرفت تک تک شخصیت ها خصوصا جولیت به حدی خوب بود که منو وادار بکنه منتظر ادامهی داستان باشم البته نه این که بخوام وقت بزارم مثل قبل و با نسخه زبان اصلی پیگیریشو کنم. کم کم داره تبدیل میشه به یک اثر فمنیستی و وقتی که جولیت پا به جنگ گذاشت حس میکردم تمام رگ هام به جای خون از غرور پر شدن، با این حالی که جنگ و این جور چیزاش زیادی آبکی و کلیشه ای بود برای یک اثر پاد آرمان شهری، و حریف قبل از این اونقدر احمق به نظر نمیرسد و فکر کنم احتمالا بعدا باز هم به عنوان یک حریف سر و کلش از یک جایی پیدا بشه، البته اگه یک کتاب کلیشه ای و همینقدر آبکی باشه که نشون میده. در مورد آدام خیلی دو به شک هستم ولی خیلی وقتا باهاش همزاد پنداری میکنم و فکر میکنم حق داره اینقدر عوضی بازی در بیاره و اون لحظه فکر میکنم خودم چقدر عوضی ام که دلم برای یک آدمی مثل آدام کنت میسوزه و مثل این که منم رفتم توی تیم ارن 😩😂
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.