یادداشت اُمّ حِیرانِ دَرونی

        انتقاد از وضعِ جامعه ی فرهنگی، مدرسه، معلمان، اداره‌ی فرهنگ و... همراه با گفتگوهای مدامِ درونیِ مدیر مدرسه، خواندنی و جذاب بود.
من "مدیر مدرسه" رو دوست داشتم؛ باهاش خندیدم، حرص خوردم و حتی فکر کردم!
و به نظرم حس و حالِ تفکرات توده ای رو میشد در لابه لای داستان رهگیری کرد.
نکته ی آزاردهنده‌ی آثار آل احمد برای من اینه که هیچ شخصیت مثبتی وجود نداره، حتی یک وجه مثبت هم در هیچ شخصیتی پیدا نمیشه؛ آل احمد در مدیر مدرسه همه چیز رو توصیف میکنه، مدرسه، معلم ها، دانش آموزان و... و همه فاقد هر صفت مثبتی هستند؛ مثلا هیچ کدوم مرتب، آراسته، خوش اخلاق نیستند، چه ظاهر و چه اخلاق، فقط نکات منفی دارند که اون هم در گفتگوهای درونی راوی مطرح میشه و نه اعمال و رفتار افراد و به شما این حس رو منتقل میکنه که صفت‌های داده شده به این افراد، قضاوت های مدیر مدرسه است و به عبارت دقیق‌تر، اساسا راویِ داستان، نیمه خالی لیوان رو میبینه! 
درسته که داستان، انتقادی هست اما به نظرم این نیمه‌ی خالی لیوان دیدنِ راوی باعث میشه شما حس کنی راوی داره بدگویی و اغراق میکنه تا اینکه حس کنی واقعا مدرسه و جامعه اوضاع بدی داشته...‌
      
9

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.