یادداشت عادله سلیمی (بهارنارنج)

        کتاب سه‌خواهرون رو پریروز تموم کردم.
کتاب قشنگی بود هرچند یه جاهاییش خیلی عصبانی می‌شدم، خصوصا سر ازدواج دوم پدر خونواده، من به جای زناش عصبی شدم و ازش بدم اومد! هرچیم میخوام خودمو راضی کنم که اون قدیما بود و شاید رسم بوده و این حرفا بازم موفق نمی‌شم.
ولی از لحاظ نوع زندگی و محبتی که بین اون هفده خواهر و برادر و بچه‌هاشون بود برام خیلی جالب بود. چون خودم همچین فضایی رو تجربه نکردم. بالاخره زندگی توی خونواده شلوغ و پرجمعیت حتما جذاب‌تر و بهتر و چالش برانگیزتر از خونواده کم جمعیته!
اما قسمت مهم و قابل توجه این کتاب صبر فوق‌العاده زیاد و زینبی این سه خواهر بود.
دیگه زیاد داستانش رو فاش (همون اسپویل خودمون) نمی‌کنم که خوندنش براتون جذاب باشه.
      
15

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.