یادداشت اِف. شین

علی اصغر نبود: حکایت کربلا از زبان رباب (ع)
        پدر ها را باید از زبان دختر ها شنید.
حسین را باید از زبان رقیه فهمید
رقیه، حسین را خوب بلد بود
چشمان حسین را، لب های حسین را، دستان حسین را، وجود حسین را از بر بود.
رقیه، حسین را خوب تفسیر می کرد.
 آه پدر را، راز و نیاز پدر را، خندیدن پدر را، تهلیل هایش را زندگی می‌کرد.
حسین ها را باید از زبان رقیه ها شنید.
اما...
به علیِ اصغر ها که می‌رسد
برای آنها باید دل بدهی به دست رباب ها... 
داغ را آنها زندگی کرده‌اند
رباب ها بهتر می‌توانند از اصغر هایشان دم بزنند. 
داستان علیِ شش‌ماهه را می‌توان از زبان خودش شنید
می‌توان از گریه‌هایش که فریاد العطش بود فهمید
اما رباب...
رباب، اصغر را شعر می‌کند. 
رباب، علی نوهٔ علی را شش ماه در آغوشش پرورانده است. 
رباب علی بودن را از نزدیک دیده‌است
با وسعت روح‌شان آشناست.
اصغر را باید از زبان رباب شنید
اصغر را باید پا به پای رباب زندگی کرد.
      
100

16

(0/1000)

نظرات

مناسب چه سن هایی هست ؟
1

0

بالا 13_14 احتمالا خوب باشه...
نمی‌تونم دقیق بگم🌱 

0

عیب نداره 😄
از پسش بر میام . 🥰
 مرسی از راهنماییتون اف شین  نامرئی. 
1

0

خواهش می‌کنم فریماه مرئی! 🌱 

0