یادداشت سیدعلی حجازی

طاهره، طاهره ی عزیزم: نامه های غلامحسین ساعدی به طاهره کوزه گرانی
        شب‌های سخت و پرالتهابی بود…
شب‌های درد
شب‌های خون
شب‌های بیمارستان…
جوان بودم و آبی و زمرد رگ‌هایم
مرگ را طعنه می‌زدند… :)
در بیمارستان آوارگی‌ها و نجواهای گوهر مراد را تمام کردم
.
.
.
جوان بودم…
نام‌ش را عبادت کردم ، بوسیدمش
سجده‌گاه بود :)
نامه‌ای مرا می‌نوشت:
برسد به دستانِ سرو سبزِ باغ‌های آشنایی
او که در سرزمین‌های شمالی
هر گیاه به یاد غم‌هایش
سبز شده است :)
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.