یادداشت مریم محسنیزاده
4 روز پیش
داستان بلند "با شبیرو" طی سالهای ۴۷ تا ۵۰ نوشته شده و به موضوعاتی چون مبارزهٔ سیاسی، بیعدالتی و فقر در جنوب میپردازد. شبیرو بااینکه نقشی فرعی در داستان دارد اما اسم داستان به نام اوست. این داستان همزمان به بیان احوالات چند شخصیت و سرنوشتشان میپردازد. سه خواهر و برادری که زمانه، آنها را از هم دور ساخته است. تمرکز اصلی داستان بر حله است؛ زنی که پس از جدایی رهسپار خانهٔ پدریاش در بندر میشود تا با برادرانش زندگی کند ولی ماجرا جور دیگری رقم میخورد. در "باشبیرو" کشمکش و کنشها چندان قوی نیستند و نثر دولتآبادی بیشتر به چشم میآید. نویسنده، فضا و حالوهوای اهالی جنوب را بهخوبی تشبیه و توصیف میکند. دیالوگها لحن ندارند و بهندرت از واژههای بومی استفاده شده است. مثل سایر آثار دولتآبادی، شخصیتهای جنوبی داستان اسمهای متفاوتی دارند؛ حله، جاسم، عبید، خدو و ... داستان در مدت زمانی طولانی میگذرد و جاهایی پرش زمانی وجود دارد و حوادث پرداخت کمی دارند. زاویهدید دانای کل نامحدود است و گاه به سوم شخص ذهنیِ شخصیت حله تغییر میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.