یادداشت ماجد ناجی

ماجد ناجی

2 روز پیش

پژوهش روایی در علوم تربیتی
        «پژوهش روایی» از آن دست‌کتاب‌هایی بود که هنگام خواندنش، آدم‌های زیادی از ذهنم عبور کردند و آرزو کردم کاش مثل من، همۀ کارهای‌شان را تعطیل کنند و این کتاب را بخوانند. اما بارها و بارها ترسیدم که نکند دشواری بعضی بخش‌ها و طولانی بودن کتاب، مانع از لذت آن‌ها شود. پس گفتم شاید بد نباشد ترتیب کتاب را آنطور که می‌پسندم خوانده شود، پیشنهاد دهم؛ و حتی چکیده‌ای بسیار خلاصه از آن بنویسم تا مطمئن باشم دوستان عزیزم، بی‌بهره از گوهر ناب این کتاب نمی‌مانند.
اما پیش از این کار، خواندن این کتاب را از یک طرف، به همۀ دوستان دانشگاهی و دانشجویانم پیشنهاد می‌کنم تا پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌های خود را با این روش فوق‌العاده انجام دهند. از طرف دیگر، آن را به معلم‌ها، فعالان اجتماعی و مدیران معرفی می‌کنم تا به این وسیله، دریچه‌ای بگشایند رو به آن همه تجربۀ جذاب که پشت در کلاس‌ها، گروه‌ها و سازمان‌های‌شان می‌افتد و هیچ‌کس از آن‌ها مطلع نمی‌شود. جدای از این‌ دو، این کتاب از آن جهت برایم فوق‌العاده است که ابزاری کارآمد برای موضوع «استراتژی به مثابه الگوی حرکت»، یکی از جذاب‌ترین موضوعات دنیا برای من است.
پیشنهاد من این است که از فصل سوم شروع کنید و تا پایان فصل ده پیش بروید. سه فصل آخر را می‌توان رها کرد و در آخر فصل‌های یک و دو را خواند. اگر هم دوست داشتید چند خط پیش رو را بخوانید؛ تا مطمئن باشم عصارۀ کتاب را به اختصار به دوستانم منتقل کرده‌ام. 

چیستی
فرض کنید من یک معلم سواد مالی‌ام و هر بار می‌خواهم یکی از مفاهیم 127‌گانۀ سواد مالی را با دانش‌آموزان به اشتراک بگذارم. دانش‌آموزانی که هر کدام‌شان در خانواده‌ای با نگرش‌ها و رفتارهای متفاوت، امور مالی زندگی‌شان را تدبیر می‌کنند. پس هر کدام آن‌ها تا امروز تجربه و قصه‌ای داشته‌اند و امروز قصۀ آن‌ها و قصه‌هایی که شما می‌گویید تلاقی پیدا می‌کنند. خب! چه اتفاقی می‌افتد؟ فردا چه می‌شود؟ هفتۀ دیگر چه می‌شود؟ سال دیگر چه می‌شود؟ اصلاً تغییری رخ می‌دهد؟ در آن‌ها؟ در خانواده‌شان؟ تجربه‌ای شکل می‌گیرد؟ چقدر حیف خواهد بود اگر این همه قصه، این همه اتفاق در چهاردیواری کلاس باقی بماند و کسی از آن مطلع نشود. 
«پژوهش روایی» آمده است تا نه فقط از «اشتراک» این قصه‌ها، که از «اجتماع» این قصه‌ها، دنیای ما را غنی‌تر و آگاه‌تر کند. تک‌قصه، کلیشه می‌سازد. مشکل کلیشه‌ها نادرستی‌شان نیست، ناتمامی‌شان است. کلیشه یک قصه را به تنها موجود تبدیل می‌کند و مانع از توجه به سایر قصه‌ها می‌شود. پژوهش روایی به دنبال یافتن پاسخ معماهای پژوهشی (به جای سؤال‌های پژوهش) است؛ مثلاً چه عواملی بچه‌ها را اهل بخشش، صرفه‌جویی یا کار می‌کند؟
ما با قصه‌ها و در قصه‌ها زندگی می‌کنیم؛ «با»: سپری کردن زندگی با قصه‌ها و «در»: بازی و ایفای نقش در قصه‌هاست. برخی از ما، اغلب «به» قصه‌ها می‌اندیشیم؛ یعنی آن‌ها را چیزی بیرونی در نظر می‌گیریم و دیگر «با» قصه‌ها نمی‌اندیشیم و خودمان را «در» آن تصور نمی‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم قصه‌ها در ما اثر کنند. هیچ قصه‌ای مستقل از قصۀ دیگر نیست. هر قصه با بسیاری قصه‌های دیگر، از جمله قصه‌های پژوهشگر روایی، ارتباط دارد. در هر پژوهش روایی، ما به تدریج خودمان نیز بررسی می‌شویم. هنگام پژوهش، پژوهشگران روایی نیز زندگی خودشان را بازسازی می‌کنند و بارها و بارها اشک‌های‌شان بر صفحۀ کلید خواهد چکید. قصه‌گویی همیشه با نوعی فروپاشی و براندازی بی‌صدا و آرام همراه است. فکر می‌کنی فقط در یک جهت حرکت می‌کند اما روی حرکت قصه‌گویی به سمت خودت هم هست. فکر می‌کنی فقط یک جبهه را می‌شکافد و پیش می‌رود اما خودت را هم می‌شکافد و می‌بُرد. قصه‌ها بسیار پرحوصله‌اند. آرام و بی‌صدا در روح تو به این سو و آن سو جاری می‌شوند. به هر حال، هیچکس عرصۀ پژوهش روایی را بدون تغییر ترک نمی‌کند. 
قصه‌ها، دار و ندار ما هستند؛ تنها چیزی که برای پس زدن بیماری و مرگ داریم. اگر قصه نداشته باشی، هیچ نداری. حقیقت دربارۀ قصه‌ها این است که ما چیزی جز قصه‌های‌مان نیستیم. قصه‌هایی که با خود حمل می‌کنیم، در گذر زمان، اینکه چگونه کسی هستیم و چگونه کسی خواهیم شد را شکل می‌دهند. ما تجسم بقچه‌های قصه‌ایم. ما قصه‌هایی را زندگی می‌کنیم که بذرشان، در آغاز یا در مسیر زندگی، درو‌ن‌مان کاشته شده؛ قصه‌هایی که دانسته و ندانسته، بذرشان را به دست خود در خود کاشته‌ایم. چه بسا با تغییر قصه‌هایی که با آن‌ها زندگی می‌کنیم، زندگی‌مان را دگرگون کنیم. زندگی انسان تکه ریسمانی نیست که بتوان گره‌اش را باز کرد و آن را از لابه‌لای انبوه ریسمان‌های دیگر بیرون کشید. خانواده به تار عنکبوت می‌ماند؛ به هر قسمتش دست بزنیم، بقیه‌اش هم ناگزیر تکان می‌خورد. 

چرایی
پژوهش روایی؛ تجربه‌های به قصه درآمده و شیوه‌ای برای فهم تجربه‌هاست. خوبی پژوهش روایی این است که بر بستر قصه‌ها حرکت می‌کند؛ بازگویی قصه‌ها، دست از سر مخاطب برنمی‌دارد. او نمی‌تواند از اندیشیدن به قصه خلاص شود. قصه، او را تغییر می‌دهد و به همین دلیل می‌خواهد درست زندگی کند. قصه با او کاری می‌کند که بخواهد کسی دیگر شود. گفتن و شنیدن از قصه‌های دیگران، نوعی جهان‌نوردی و ادارک صمیمانه از هم را می‌آفریند و امکان می‌دهد به جهان‌های دیگر سفر کنیم و معنای دیگری بودن و خود بودن از نگاه دیگران را بفهمیم. پژوهشگران روایی بخشی از زندگی مشارکت‌کنندگان تحقیق می‌شوند و آن‌ها نیز بخشی از زندگی پژوهشگران.

چگونگی
گرچه پژوهش روایی با تجربۀ افراد سروکار دارد، اما برای فهم تجربۀ هر فرد باید روایت‌های اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و نهادی‌ای که بر او تأثیر می‌گذارند درک کنیم. «زیستن»، «گفتن» (از این زیستن)، «از نو گفتن» (برای دیگران و کاویدن آن) و «از نو زیستن» (به واسطۀ تغییر کردن)، چهار کلیدواژۀ پژوهش روایی هستند. این پژوهش را می‌توان از دو نقطۀ مختلف شروع کرد؛ قصه‌های زیسته (کلیدواژۀ اول؛ زیستن در کنار افراد) یا قصه‌های گفته‌شده (کلیدواژۀ دوم؛ شنیدن قصۀ افراد). مراحل پژوهش روایی عبارتند از:
1.  قاب‌بندی معمای پژوهش؛ آن هم به شکل صورت‌بندی مجدد بی‌وقفه
2.  ورود؛ آن هم از میانه، چون پژوهشگر روایی همیشه در میانه وارد روابط پژوهشی می‌شود و زمان‌ها، مکان‌ها و فضاها (شرایط محیطی) را به عنوان سه رکن پژوهش روایی بسط می‌دهد و شناسایی می‌کند.
3.  تدوین متون میدانی؛ یا همان داده‌ها که در پژوهش روایی به آن متون میدانی می‌گوییم.
4.  تدوین متون پژوهشی اولیه؛ با مرورهای مکرر، انسجام‌بخشی به متن، تدقیق ابعاد زمانی، مکانی و فضایی و اشتراک متن‌ها با مشارکت‌کنندگان و تدوین وقایع‌نگاره‌ها (سیر زمانی اتفاقات)
5.  تدوین متون پژوهشی نهایی؛ متونی که به دست مخاطب بیرونی می‌رسد و فرصت می‌یابد تجربه‌هایش را کنار تجربۀ پژوهشی بگذارد و پژواک خاطرات خود را بشنود و دوشادوش پژوهشگر کنجکاوی کند. متن‌هایی که حاوی پاسخ نهایی نیست، بلکه مخاطبان را به بازاندیشی و بازنگری اندیشه و عمل وامی‌دارد.
نکات:
•  پیش از شروع باید از توجیه و ضرورت پژوهش سخن گفت. آن هم در چهار ساحت؛ 1. شخصی؛ چرا برای پژوهشگر مهم است؟ 2. عملی؛ نتیجۀ کار چه تغییری در عمل ایجاد می‌کند؟ 3. نظری؛ نتیجۀ کار چه تغییری در فهم نظری ما ایجاد می‌کند؟ 4. اجتماعی؛ نتیجۀ کار چه فایده‌ای برای مردم دارد؟
در آغاز تمام پژوهش‌های روایی، نوعی فرایند پژوهشی خودزندگی‌نامه‌ای انجام می‌شود. پژوهشگر روایی کارش را با کاوش قصه‌های تجربۀ خود آغاز می‌کند. 
•  وجه ارتباطی در سراسر پژوهش اهمیت دارد؛ پژوهشگر در میانه وارد می‌شود اما این ارتباط همیشه ادامه خواهد داشت.
•  پژوهش روایی به جای ارائۀ پاسخ‌های مشخص، بیشتر، به دنبال طرح پرسش‌های جدید و تصور گزینه‌های احتمالی بدیل است.
      
40

6

(0/1000)

نظرات

نمونه خیلی خوبی از معرفی که فراخوانتده و نظم‌دهنده است. از  قالب نوشتاری  این معرفی  هم می‌شود چیز یاد گرفت

1