یادداشت محدثه ز

محدثه ز

محدثه ز

1404/4/11

        این کتاب (واقعا با نو فرقی نداره) به کتاب‌خون دیگه‌ای واگذار می‌شه:
https://t.me/+ROfLNp3VoEk4Y2I0

اولش خون بود...
خون خورده از اون دست کتابهایی است که دلم میخواد ساعت‌ها درمودرش حرف بزنم!
فکر کنم بهترین توصیف از داستان کتاب، چیزی مثل طرحای ابر و باده، تلفیقی از رنگها، همونقدر که مستقلن در هم آمیخته شدن! و شخصیت‌های کتاب هر کدوم داستان جدا به اندازه یک کتاب دارن اما همه باهم یک روایت واحد رو تشکیل میدن.
به نظرم خون‌خورده داستانی به بلندای تاریخه! پیوند ادیان، جنگ و صلح، تاریخ‌ها، قومیت ها و...
سبک داستان گویی و قلم نویسنده رو دوست داشتم، داستان مثل یک فیلم می‌مونه، شروعش کلوز آپ از جوی کوچکی در یکی از خیابان‌های تهرانه و کم‌کم همه‌ی تاریخ رو دربر میگیره.
خون خورده سفر در دل تاریخ است، یزدانی خرم با تکرار هوشمندانه جمله "تاریخ پر است از..." مدام چرخه تکراری تاریخ رو بهمون یادآور میشه، تاریخی که پر است از اتفاقات تکراری با آدمهایی جدید در مکانهایی جدید.
کتاب از مرگ و خون میگه اما به قدری زنده‌است که من شخصا نمیتونستم پایانی براش متصور شم و احساس میکردم این کتاب می‌تونه تا ابد نوشته و خوانده بشه.
این کتاب اولین اثری بود که از مهدی یزدانی خرم خوندم اما گویا به نحوی دنباله‌ی دو کتاب دیگر سرخ و سفید و من منچستر یونایتد را دوست دارم هست. من دو کتاب دیگه رو نخوندم و به قدری کامل بود که اگه دوستان نمیگفتن متوجه نمیشدم.
خو‌ن‌خورده از اون داستانهایی که فراموشش نمیکنم و حتما بهتون پیشنهاد میدم بخونید.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.