یادداشت پیمان قیصری
1403/8/4
ابتدای داستان همراه راوی کتاب به یک عتیقه فروشی میریم که به آپارتمانی راه داره. پیرمردی در حال نوشتن صفحاتی هست که همین نوشتهها داستان ماست. مردی که در حال نوشتنه سیمونه سیمونینی روز چهارشنبه از خواب بیدار میشه در حالی که فکر میکنه سهشنبهست. در آپارتمانش ردای کشیشی پیدا میکنه، یه چیزایی رو یادشه اما خیلی چیزا رو نمیدونه و یادش نیست. یک شخصیت دیگهی داستان همون کشیشی هست که رداش رو سیمونینی پیدا کرده. نوشتههای این کشیش مابین نوشتههای سیمونینی توی کتاب میاد و گویا از موضوعاتی هست که اون فراموش کرده. نوشتههای این دو نفر و گاهاً خلاصه شده توسط راوی کل، داستان رو پیش میبره و در مورد کارهایی هست که سیمونینی کرده و اتفاقاتی راجع به معبدیها و فراماسونها و انجمنهای سری و سرویسهای مخفی و .... کتاب روایت نسبتاً جذاب و خوبی داره و به نظرم از آونگ فوکو کشش بهتری داره. پ.ن: در آینده رمانی مینویسم با این طرح داستان که پس از لو رفتن مقداری از اطلاعات و پروتکلهای سری از صهیونیستها و فراماسونها، طی یک جلسه سری دو نفر نویسنده انتخاب میشن تا با رمانهایی موضوع رو رفع و رجوع کنند. بن دراون با رمانهای عامهپسند در صدد تطهیر فراماسونها بر بیاد و کومبرتو ابو با رمانهایی فلسفی سعی در استهزاء و مسخره کردن افرادی بکنه که این اطلاعات فاش شده رو قبول کردند. طی مراسمی مخوف این دو نویسنده به درجهی استاد اعظمی لژی در میان و با بازوی رسانهای انجمن کتابهای این نویسندهها به شدت توزیع و پر فروش میشه. 😌
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.