یادداشت زهرا دشتی
1402/5/21
داستان برخورد تمدنها سر آسانسوری در پیاتزا ویتوریو از جایی شروع میشود که محبوبترین فرد ساختمانی مهاجرنشین در پیاتزا ویتوریو با نام مستعار آمدئو متهم به قتل منفورترین فرد ساختمان که به گلادیاتور معروف است میشود. قتلی در آسانسور این ساختمان که محل اصلی دعواهای اهالی ساختمان است، رخ میدهد. هر کدام از اهالی ساختمان یا آشنایان او در رم، با شناختی از آمدئو دارد، از او صحبت میکند و هیچکس باور نمیکند که او قاتل باشد. همه با هر شناختی که از آمدئو دارند، با اطلاعات درست و غلطی که از او پیدا کردهاند در مورد او نگاهشان به این قتل میگویند. ما در ۱۱ تک گویی آشنایان آمادئو، او را از نگاه آن فرد میشناسیم و در روزنوشتهای آمدئو که بعد از هر بخش آمده، از نگاه خود آمدئو به آن فرد و ارتباطشان با او مینگریم. جذابترین بخش این داستان برای من، تفاوت شناخت افراد در مورد آمدئو است، در حدی که حتی در ارتباط با مهاجر بودن یا نبودن او اختلاف نظر است. آمدئوی گریزان از حقیقت تلاشی برای فاش کردن حقایق در مورد خودش نمیکند و حتی از همسر ایتالیایی خود میخواهد که چیزی از گذشته نپرسد. در خلال این ماجرا ما با نژاد پرستی، مسئلهی مهاجرت و تعارضات فرهنگی ناشی از تعامل فرهنگهای مختلف روبرو میشویم. از آنجا که ما در این کتاب با شگفتیهای انسان شناسانه و جامعه شناسانه روبرو می شویم، این کتاب برای افرادی که به این موضوعات علاقه دارند جذاب و پر کشش است. اگر از کشف ذره ذرهی حقیقت لذت میبرید توصیه میکنم این رمان کم حجم را بخوانید. .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.