یادداشت مهدی لطف‌آبادی

دشمن مردم: نمایشنامه در پنج پرده
        ایبسن یکی از نمایشنامه‌نویسان مورد علاقه‌ی منه... یه نویسنده که به نظر من مثل داستایفسکی از زمان خودشون خیلی جلوتر بودند... کسی که تو قرن 19 از فردیت زن حرف می‌زنه و شخصیت زنی قوی شده مثل «لورا»ی خانه‌ی عروسک رو می‌نویسه. هر چند تفکرات ناتورالیستی داره و احتمالاً فکر می‌کرده خصلت‌های آدمی نسل به نسل قابل وراثته (هم تو نمایشنامه‌ی اشباح، هم توی موعظه‌ی بلند دکتر استوکمان داخل همین نمایشنامه)، اما نمی‌شه بهش خرده گرفت چون شاید اگه ما هم هم‌دوره‌ی زولا و ایبسن بودیم، همین اعتقاد رو پیدا می‌کردیم. 
دشمن مردم داستان یک مسیح مدرنه... داستانی که سیاست و به خصوص جامعه رو مضحکه‌ی خودش می‌کنه و چیزهایی می‌گه که تو جهان و سیاست امروزی ما هم مصادیق عینی بسیاری داره... البته این‌بار داستان مملو از یهوداست... دکتر استوکمان، به عنوان یک مسیح مدرن عمل می‌کنه و خواستار اصلاح جامعه‌شه اما جامعه خواستار اصلاح نیست.
      
1

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.