یادداشت Kimia
3 روز پیش
میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم یه کتاب توی ژانر روانشناسیه که برخلاف چیزی که ازش شنیده بودم کتاب زردی نبود درواقع کل کتاب مکالمات صادقانه بین یک زن حدودا 30 ساله کره ای بود که توی یک نشریه کار میکرد و نگارش خلاقانه خونده بود و بخاطر تروما و مشکلاتی که داشت به یک روانپزشک برای درمان مراجعه کرده بود این خانم اومده مکالماتی رو که بین خودش و روانپزشکش رد و بدل شده ضبط کرده و درقالب یک مکالمه نوشتتشون(با اجازه روانپزشک) تقریبا 80 الی 90 درصد کتاب مکالمات بین این دوفرده یعنی نوشته من،روانپزشک برای همین میگم کتاب برخلاف چیزی که شنيدم زرد نبود چون اینجوری نبود که نویسنده از خودش بیاد بنویسه یا مثلا بگه بهش فکر کنی بهش میرسی بلکه روانپزشک بوده و با علم این حرف هارو میزده یعنی پشت صحبت هایی که میکرده دانش بوده صبحت هاشم اینجوری نبود که همه چی خوبه مشکل از توعه اگر ناراحتی و اینا توضیح میده ک غم یک چیز جدا نشدنیه و فقط انتهای کتابه بود که نویسنده میاد راجب خودش و زندگیش یک سری مسائل رو مطرح میکنه و راه حلای شخصیش رو هم ارائه میکنه درنهایت من همه راه حلای کتاب رو قبول نداشتم ولی بنظرم کتاب قابل تاملی اومد و جلد دوم هم داره به نام میخواهم بمیرم ولی بازهم هوس دوکبوکی کردم امتیازم هم بهش 3.5 الی 4 عه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.