یادداشت زهرا ساعدی

زهرا ساعدی

زهرا ساعدی

4 روز پیش

        بار اولی که کتاب را خواندم، تنهایی سوکورو خیلی توجهم را جلب کرد. من مثل سوکورو یکهو از گروه دوستی بیرون نیفتاده بودم اما بارها پیش آمده بود کم‌کم بیرون شوم و یک بار هم کسی در جمع دوستی مثل شیرو اتهامی بهم زده بود. سوکورو تنها بود و خوب با تنهایی کنار آمده بودو این باعث شده بود به سوکورو حسادت کنم. چه‌طور می‌توانست بدون دوست زندگی کند؟ خوش به حالش. به همین دلیل عاشق کتاب بودم و برایم دوست‌داشتنی‌ترین کتاب موراکامی بود. چند روز پیش دوباره خواندمش و کمتر از قبل جذبم کرد. این بار حس کردم سوکورو از تنهایی‌اش اذیت است و دست‌وپا می‌زند برای تنها نبودن. اما باز هم از خواندنش لذت بردم. داستان روان و جذاب است و خوب جلو می‌رود. همین داشتن خط داستانی جذاب برای من خیلی لذت‌بخش بود.
تنها نقطه‌ی ضعف کتاب که سبک نویسندگی موراکامی است و ازش گریزی نیست، ماورایی کردن قضایا است که من نمی‌پسندم. قسمتی که دوست سوکورو در اتاق می‌پاییدش را اصلا دوست نداشتم.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.