یادداشت مهدیه روزبهانی

زمستان
        شعر نو
خانه
شاعران
مهدی اخوان ثالث
دفتر شعر زمستان
چاووشی
چاووشی
شماره ثبت ۲۵۳ 
بسان رهنوردانی که در افسانه ها
گویند
گرفته کولبار زاد ره بر دوش
فشرده چوبدست خیزران در مشت
گهی پر گوی و گه خاموش
در آن مهگون فضای خلوت
افشانگیشان راه می پویند
ما هم راه خود را می کنیم آغاز
سه ره پیداست
نوشته بر سر هر یک به سنگ اندر
حدیثی که ش نمی خوانی بر آن دیگر
نخستین : راه نوش و راحت و شادی
به ننگ آغشته ، اما رو به شهر و باغ و آبادی
دودیگر : راه نمیش ننگ ، نیمش نام
اگر سر بر
کنی غوغا ، و گر دم در کشی آرام
سه دیگر : راه بی برگشت ، بی فرجام
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟
بخشی از شعر"چاووشی"  از دفتر زمستان
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.