یادداشت MBVPDR
13 ساعت پیش
خشم آشیل و ماجراجویی اولیس: دو روی سکهٔ سرنوشت بشر! ایلیاد: حماسهای از خشمِ ویرانگر و غرورِ مرگبار جایی که یک نبرد شخصی (آشیل و هکتور) سرنوشت ترویا را رقم میزند. هومر به ما یادآوری میکند: «"انسانها، چه قهرمان باشند چه سرباز، بازیچهٔ خدایان و هیجانهای خودند."» ادیسه: سفرِ بیپایانِ هوش و امید اولیس با حیلهگری از مهلکهها میگریزد، اما واقعاً به دنبال چیست؟ «"طنز تلخ زندگی: گاهی ده سال جنگیدن آسانتر از ده سال یافتن راه خانه است!"» چرا بخوانیم؟ برای دیدنِ قدیمیترین داستانهای بشری که هنوز هم هر سطرشان تازه است: از (عشقِ اندروماخه به هکتور) تا (وسوسهٔ سیرنها) گویی هومر هزارهها پیش، تمام آنچه را ("انسان بودن")معنا میدهد، در این دو حماسه فشرده است! پ.ن: «"پس از خواندن، متوجه خواهید شد که تمام فیلمها و کتابهای ماجراییِ دنیا، وامدارِ همین دو متن کهناند!"» آیا شما هم حاضرید به جای جنگیدن مثل آشیل، سفرِ بیپایانِ اولیس را انتخاب کنید؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.