یادداشت
7 روز پیش
3.7
7
معمولاً وقتی کتابی میخوانم؛ زمانی هایت لذت را ازش میبرم که با شرایط روز تطبیق پیدا کند یا حس کنم نویسنده چقدر از زمان خودش جلوتر بوده و چقدر نگاه درستی داشته. هاردی برای من یکی از همین نویسندهها است تس توسط خانوادهاش به فامیل ثروتمندشان داده میشود (به زور) و در نهایت هم تس بعد از رابطهای که تا آن زمان هیچ تعریفی از آن نداشته با یک بچه به خانه برمیگردد. فصل ابتدایی کتاب و روایت تس بسیار تکاندهنده است. ناگهان همه چیز شروع و به پایان میرسد و در همان ابتدای گتاب تس را دوباره در خانواده خود میبینیم و نگاهی که مردم به او دارند. حالا تس سعی دارد زندگی جدیدی برای خودش بسازد و حتی عاشق میشود اما... اما این جا نزدیکترین ارتباط را با حال ما دارد. تس به گذتشه خودش اعترف میکند و معشوقش نمیپذیرد. اما به این سادگی نیست او خودش هم بیخطا نیست اما چون مردِ داستان است به زبان ساده میتواند هر کاری دلش بخواهد بکند اما برای یک دختر کراهت دارد. داستانهای هاردی اغلب درباره زنان است و همین نگاه مردانه به آنها و این که اگر با شرایط امروز به آنها نگاه کنیم شاید داستانهای فمنیستی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.