یادداشت علی ریاضی

        احتمالا اگه آثاری مثل شب‌های روشن رو جزء رمان‌های خوب برای ورود به آثار داستایوسکی بدونیم، قمارباز رو می‌تونیم در رده‌ی بعدی رمان‌هاش قرار بدیم.
قمارباز سعی داره نشون بده که چقدر آرزوهایی که به‌نظر دور میان می‌تونن در یک چشم‌به‌هم‌زدن نزدیک بشن و دوباره فاصله بگیرن؛ چطور امید‌ها قوت می‌گیرن و چقدر سریع به ناامیدی تبدیل می‌شن.
به‌غیر از شخصیت‌پردازی قوی و روابط پیچیده که می‌شه گفت از ویژگی‌های همه‌ی کارهای داستایوسکیه، هیجان‌انگیز بودن یکی دیگه از ویژگی‌های قماربازه. هیجان مخصوصا در صحنه‌های قمارخونه - حتی اگه از بازی‌هاش سر درنیاری - جوری میخکوبت می‌کنه که به سختی می‌تونی کتاب رو زمین بذاری. بی‌علت نیست که خیلی‌ها - از جمله خود داستایوسکی در زمانی - به قمار معتاد می‌شن.
ضمنا ترجمه‌ی سروش حبیبی، خیلی روونه و پانویس‌های مترجم هم، اطلاعاتی رو در اختیار می‌ذاره که احتمالا ندونیم و به فهمیدن و ارتباط گرفتن با داستان، خیلی کمک می‌کنه.
در آخر هم از اون جایی که دونستن حواشی جالب پیرامون خلق یه اثر هنری، می‌تونه خود اون اثر رو برای مخاطب، خیلی جذاب‌تر کنه، این توضیح رو اضافه کنم که داستایوسکی در دوره‌ای به‌شدت درگیر قمار شده بود و باخت‌هایی که داد، شرایط مالی سختی رو براش به‌وجود آورد. این شرایط سخت، مجبورش کرد که قراردادی رو ببنده که طی اون باید کتاب رو در - احتمالا - حدود یک سال، تموم می‌کرد وگرنه عواقب سختی براش داشت. اما داستایوسکی به‌علت اهمال‌کاری که اون هم احتمالا ناشی از اعتیادش به قمار بود، تا ماه آخر شروع به نوشتن نکرد و این رمان رو کلا در ۲۶ روز نوشت و به‌موقع تحویل داد.
شاید بشه گفت این رمان، تلاشی بود که داستایوسکی برای درمان اعتیادش به قمار کرد. تلاشی که در کوتاه‌مدت جواب نداد؛ چون حتی بعد از نوشتن این رمان همچنان تا سال‌ها درگیر قمار بود.
      
7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.