یادداشت فاطمه رجائی

مهم نیست چ
        مهم نیست چه کار بکنیم، چون در هر صورت چیزهایی را از دست خواهیم داد ...🌱

۱. این کتاب همون‌طور که از اسمش مشخصه درمورد فضیلت کناره‌گیری یا تا حدی قناعته.
حرف کتاب اینه که چطور در دنیایی که امکانات، اطلاعات، تفریحات و... بصورت نامحدود وجود دارن؛ میتونیم زندگی شادی داشته باشیم؟
آیا بهره‌گیری بیشتر باعث میشه انسان‌های خوشبخت‌تری باشیم؟ 
چطور باید در دنیایی زندگی کنیم که «از دست دادن فرصت‌ها بدترین سناریوی ممکن است.»؟
کتاب به کناره‌گیری از جنبه‌های مختلف نگاه می‌کنه و در آخر هم راهکارهایی ارائه داده میشه.

۲. به شدت با این جمله کتاب موافق بودم:
«این روزها ما اسیر اسطوره‌ی استعدادهای بالقوه‌ خودمان شده‌ایم.»
.
۳. «اما چرا باید بخواهیم تا جای ممکن چیزهای بیشتری را تجربه کنیم؟ از این همه تجربه‌ی جدید چه چیزی قرار است به دست بیاوریم؟ هیچ جایزه ای برای کسی که اول بشود یا بیشترین تجربه‌ها را از سر بگذراند تعیین نشده است.»
نمی‌دونم براتون پیش اومده یا نه که وقتی توی کافه نشستین یا قصد دارین برای ناهارتون چیزی سفارش بدین، با خودتون میگین این دفعه یه چیز جدید رو امتحان کنم، ولی معمولا نتیجه اصلا راضی‌کننده نیست... متاسفانه⁦⁦◔⁠‿⁠◔ 
این مسئله که مدام قصد امتحان کردن چیزای جدید رو داریم توی کوچکترین انتخاب‌هامون هم نمایان میشه.

۴. در کتاب به انطباق هدونیک اشاره شد که به این معناست:«سطح علاقه یا خوشبختی ما بعد از هر تغییری گرایش دارد تا دوباره به خط مبنایش برگردد.»
این مسئله خوشحال‌کننده و در عین‌حال ناراحت کننده‌ست؛ چون باعث میشه مدتی بعد از اتفاقات بد، فرد به حالت اولیه برگرده ولی از طرف دیگه خوشی‌ها هم پایدار نیستن و باعث نارضایتی و مصرف‌گرایی میشه.⁦⁦⁦*⁠・⁠~⁠・⁠*

۵. در جای دیگه‌ای به «انهدونیا» اشاره شد که به حالتی گفته میشه که به دلیل کاهش دوپامین، افسردگی و... اتفاق میفتد و کارهایی که قبلاً برای فرد لذت‌بخش بودن، دیگه حس خوبی به همراه ندارن.⁦⁦⁦ ✿⁠☉⁠。⁠☉

۶.«صنعتِ خوشبختی ناچار است اهمیت محیط و موقعیتِ فرد را کم‌اهمیت جلوه بدهد و به جای آن ادعا کند که «خوشبختی یک انتخاب است!»
توی کشور ما، یه نمونه‌اش میشه کنکور!
.
۷. دوتا از راهکارهایی که کتاب ارائه داده‌رو در ادامه می‌نویسم:
*تصمیم بگیرید که چه مواقعی باید دست به انتخاب بزنید: در زندگی همه‌چیز را در موقعیت‌هایی قرار ندهید که مجبور شوید دست به انتخاب بزنید. چنین کاری از نظر ذهنی خسته‌تان می‌کند.
*خودتان را قانع کنید که این حرف که «فقط بهترین‌ها به اندازه کافی خوب‌اند» بی‌معنی است: وقتی چیزی کارتان را راه می‌اندازد به اندازه‌ی کافی خوب است.

۸. آقای اسوند برینکمان، نویسنده کتاب، در جای جای کتاب درمورد علت‌های شادی و رضایت از زندگی در کشورش، دانمارک، صحبت می‌کنه. 
جدولی که همراه یادداشت قرار دادم رتبه بندی شادی رو در سال ۲۰۲۴ نشان میده.( از سایت worldpopulationreview)

📖 از متن کتاب:
صلح پایدار در مواقعی محتمل‌تر است که طرفِ برنده به کمتر از آنچه می‌تواند از آنِ خود کند رضایت بدهد.

بدون داشتن چهارچوبی اخلاقی، خواسته‌های ما باری‌ به‌ هرجهت خواهد شد و افسار آن فقط به دست امیال و ترجیحاتِ کمابیش زودگذر فردی ما خواهد افتاد.

اگر همۀ آن را بخواهی، زندگی به توده‌ای گنگ و بی‌شکل تنزل می‌کند که ممکن است هر چیزی باشد، الا چیزی کامل.

نیک‌بختی راستین از میانه‌روی سرچشمه می‌گیرد.
گوته

در «سازمان‌های آموزشی» همه‌ی کارها باید مرئی باشد تا به بقیه انگیزه بدهد که حتی از این هم بهتر کار کنند.

اگر هیچ‌کس نخواهد دست از هیچ‌چیز بکشد، زندگی به کشمکش میان افرادی تبدیل می‌شود که مسابقه می‌دهند تا هرچه بیشتر و بیشتر برای خودشان سهم بردارند. این نوع زندگی فقط به قوی‌ترین‌ها آزادی می‌دهد.

فقط در طول زمان است که اهمیت‌دادن به چیزی ممکن می‌شود، چون زمان می‌برد تا چیزی به بخشی از شیوه‌ی زندگی کردن شما و به بخشی از هویت شما تبدیل شود. 

اهمیت دادن به چیزی و مراقبت کردن از آن همیشه ریسک ناامید شدن و رنجِ واقیِ از دست دادن را در خود دارد. همانطور که خیلی‌ها گفته‌اند این بهای عشق است.

می‌گویند انسان‌ها را کارهایی که انجام می‌دهند تعریف می‌کند. این حرف کاملا اشتباه نیست، اما باید این را نیز در نظر بگیریم که به همان اندازه، کارهایی که انجام نمی‌دهیم هم ما را تعریف می‌کنند.

هر فضیلت حد وسط دو رذیلت است.

در بیشترِ مواقع میزان کنترلی که ما روی زندگی‌مان داریم خیلی خیلی کم‌تر از آن حدی است که فکر می‌کنیم.

توانایی ساده و دقیق صحبت کردن، از قرار معلوم، در اثر تجربه و بینش رشد می‌کند.

آزادی بدون محدوده اغلب به جای آنکه رهایی‌بخش باشد فلج کننده است.
برای خلق زیبایی‌ هنرمند باید خودش را محدود کند. 

بعضی از ناظران گفته‌اند مناسک‌زدایی افراد را آزاد می‌کند تا بتوانند خودشان را به شیوه‌ای خلاقانه بیان کنند، اما معمولاً آزاد بودن، وقتی راه و رسمی برای آزادی وجود ندارد، دشوار است.

او فکر می‌کرد ریشه دواندن مهم‌ترین و در عین حال نادیده گرفته شده‌ترین نیاز انسان‌هاست. 

ما باید به شهروندان آینده آموزش دهیم که کار درست را انجام دهند، فقط بخاطر اینکه درست است، نه به‌خاطر اینکه از آن راه سودی نصیب‌شان می‌شود.

در واقع تکرار نیازمند حدی از شجاعت است، شجاعت انجام دادن کاری واحد به صورتی مداوم، فقط بخاطر آنکه انجام دادن آن کار درست است.
.
۱۴ بهمن ۰۳
میخواستم برای این کتاب یادداشت منظمی بنویسم تا بلکه ذهنم از آشفتگی که بعد از خواندنش داشتم رها بشه؛ به همین دلیل برای نوشتن یادداشت از روش‌های بعضی دوستان بهخوانی استفاده کردم...

      
301

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.