یادداشت محمدمهدی فلاح
1400/10/22
3.8
20
هیچ وقت شأن یک رمان رو حل مسائل و مشکلات نظری ندونستم و بعد از خوندن این کتاب هم باز این نظرم تقویت شد. هنر رمان باید قصه گویی و مواجه کردن شما با دنیایی باشد که نمی شه در قالب تعابیر تنگ و خسته کننده دانشگاهی بیان کرد؛ هنر رمان ترسیم گری و فضاسازی محیطیه که همه بتووند در انتقال یه فضا تاثیرگذار باشند، فضایی که باید همگی عناصرش در خدمت ترسیم شدن وضعیتی باشه که رمان می توونه از خلال اون یک ایده رو منتقل کنه؛ شرط تاثیرگذاری و ماندگاری رمان همینه نه استدلال ها و درگیری های نظری که امروزه حتی در جستارهای دانشگاهی بسیار بهتر میشه پیداشون کرد. تنها چیزی از رمان که برای من جالب بود موقعیت شخصیت های داستانه؛ خصوصاً موقعیت امور غایب: از تصور کیفیت برنامه ای که بچه های حاضر جواب توش بازی می کردن تا موقعیت بادی و سیمور در داستان، مولفه هایی ند که قدری تصور اونا رمان رو جذاب می کردند. و نکته نهایی که نباید ازش غافل شد نظر سلینجر درباره دانشگاه است که اساساً نمیفهمم موضع نقدش کجاست. به هر حال کتاب جز در موقعیت های برای من دلچسبی نداشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.