یادداشت مهدیه زمانیان
1403/10/12
بابا گفت: فقط یک گناه وجود دارد. آن هم دزدی است. هر گناه دیگر هم نوعی دزدی است. می فهمی چه میگویم؟ مأیوسانه آرزو کردم کاش میفهمیدم و گفتم: نه، باباجون! بابا گفت: اگر مردی را بکشی یک زندگی را میدزدی. حق زنش را از داشتن شوهر میدزدی. حق بچه هایش را از داشتن پدر میدزدی. وقتی دروغ میگویی حق کسی را از دانستن حقیقت میدزدی. وقتی تقلب میکنی حق را از انصاف میدزدی. می فهمی؟" داستانی عمیق و برنده ، دارای نقاط اوج طوری که هر لحظه منتظر جا خوردنی عجیب بودم ، اوایل داستان فکر میکردم حتما ۳ ستاره به آن خواهم داد اما آخر داستان متوجه ی این نکته شدم که ارزش خواندن داشت و به قول یکی از اساتید : نویسنده داستان را با قلم جانش نوشته است
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.