یادداشت سجاد معینی پور
1400/9/14
حدود 200 صفحه(یک سوم کتاب) را خواندم و از ادامهی آن منصرف شدم. این کتاب فاقد آن «رازآمیزی»ای بود که در رمانها سراغ دارم. نوعی نیروی شگفتانگیز که آدم را به خواندن کتاب کنجکاو میکند. آدم میداند که در جایی از رمان، به نقطه اوجی میرسد و خواندن اتفاقات روزمره شخصیتها برایش با معنی میشود. آن نقطه اوج، شگفتآور است نه به خاطر اینکه از خارج داستان به یکباره خود را نمایان کرده است. بلکه چون در جریانات عادی روزمره خودش را آشکار میکند. پرماجراترین بخش این کتاب، روایت یک شب است. شبی که در آن رافائل تروخیو(دیکتاتور دومینیکن) قرار است ترور شود. رمان بر اساس اتفاقات و شخصیتهای واقعی نگاشته شده است و یوسا برای این کار پژوهشهای زیادی را انجام داده است. به نظرم همین براساس واقعیت بودنش آن را از رازآمیزی تهی کرده است. کل کار رمان این است که پته تروخیو و اطرافیانش را روی آب بریزد. توصیفاتی که از آنها میکند واقعا هولناک است؛ مثل اینکه تروخیو به خانه هر کدام از زیردستانش که دوست داشته میرفته و با زنانشان همبستر میشده. یا جرم و جنایتهایی که انجام میشده تا وفاداری افراد نسبت به تروخیو سنجیده شود؛ یک فرد میبایست برادر معشوقهاش را بکشد و قید ازدواج با او را به خاطر کمونیست بودنش بزند. خواندن قصه تا همینجا وحشتناک است. از اینجا به بعد فقط قرار است جایگشت این اتفاقات هولناک را برای افراد مختلف ببینیم. تقسیمبندی آدمهای خوب و آدمهای بد از همان اول مشخص است و قرار نیست با شخصیتهای پیچیده چندبعدی سروکله بزنیم که قضاوت دربارهشان دشوار باشد. در طی داستان با جنایتهای جنایتکاران (تروخیو و اطرافیانش) و شخصیتهای سنگوارهشان آشنا میشویم و از طرف دیگر با قربانیان و ظلمهایی که بر آنها روا شده است. نمیدانم یوسا در تشریح وضع مردم دومینیکن طی 31 سال دیکتاتوری تروخیو صداقت به خرج داده (چرا که انتقاداتی از همین ناحیه به وی وارد شده است) اما این وضعیت انسانی هر چقدر هم واقعی باشد برایم غیرقابل هضم است. یوسا راوی سرد و خشنی است و ما را به درون شخصیتها نمیکشاند. اتفاقات محیرالعقول داستان او انگار که از دل روزمره در نیامدهاند و همین است که ژانر این رمان را بیشتر علمی-تخیلی میکند و خواندن آن صرفا مایه سرگرمی است. ساختار کتاب از سه خط داستانی تشکیل شده که میان یکدیگر ترکیب شدهاند. خط اول، زندگی اورانیا، دختر یکی از زیردستان تروخیو است که در کودکی مورد تجاوز تروخیو قرار میگیرد. نجواهای او با پدرش، سالها پس از قتل تروخیو واگویه میشود. خط دوم، زندگی یک روز کامل تروخیو از صبح تا شب است و دیدارهایی که او با اطرافیانش دارد و به همین بهانه زندگی و شخصیت آنان نیز روایت میشود. یک زندگی سرد و نظامی که قبل از طلوع آفتاب، دو سه دیدار در آن گنجانده شده است. خط سوم شب قتل تروخیو است که چهار افسر سابق وفادار به تروخیو در ماشین، آمدن او را انتظار میکشند. در هر قسمت به زندگی یکی از آنها وارد شده و علت تنفرشان از تروخیو عیان میشود.
(0/1000)
mohammad
1402/12/25
0