یادداشت معصومه السادات صدری

شهاب دین
        .
#کتاب_خواندم
#شهاب_دین

اوضاع کتاب خواندنم افتضاح است.
رویم به دیوار، 
شهاب دین، آنقدر از این سر خانه به آن سر خانه سر خورد تا توانستم تمامش کنم.
علتش چیست؟ کاهلی .. تنبلی.. شاید هم  گ ش ا دی
بگذریم. 
نویسنده ی کتاب، شخصیت آقای مرعشی را از زبان سوم شخص نقل می کند و این وسط ها گریزی به وصیت نامه شهاب الدین هم می زند.
کتابِ شسته رفته ی تمیزی است و حق مطلب را توانسته ادا کند. 
الغرض
این ها را گفتم که بگویم، 
امروز که رفته بودم حرم حضرت معصومه ناراحتی ام را ابراز بنمایم و بگویم چرا حاجت بنده را نمی دهید؟ یاد شهاب الدین افتادم که هر وقت تقی به توقی می خورد بلند می شد می‌رفت سر کوچه شان که اگر نجف بود می شد حرم امیر المومنین اگر  کربلا بود می شد حرم اباعبدالله و اگر سامرا بود می شد سرداب مقدس.. حاجتش را که می گرفت هیچ. یک دور هم باچشم دل که نه با چشم سر اهل‌بیت را زیارت می کرد و خوش خوشان بر می‌گشت خانه اش . 
 این درست است آخر؟
امان از ما مردم عوام.. 

باقری دستمریزاد❤️


هرچند شهاب الدین هروقت کسی از او کتاب امانت می خواست این شعر را می خواند:

الا يا مستعیر الکتب دعنی/فان اعارتی الکتب عار
فمحبوبب من الدنیا کتابی/وهل رایت محبوبت یعار؟ 
ای کسی که از من کتاب امانت می خواهی/مرا رها کن که امانت دادن کتاب ننگ است
محبوب من در این دنیا کتاب است/آیا کسی محبوب خود را به کسی امانت می دهد؟ 


      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.