یادداشت مها

مها

مها

1404/1/30

        قبل خواندن این کتاب، فیلمش را دیدم و با اینکه فیلمش را دوست داشتم، اما با کتاب بیشتر ارتباط گرفتم. 

داستان در مورد مردی است که در ایرلند تاجر ذغال سنگ است و همراه با همسر و ۵ دخترش، زندگی‌ای روتین و معمولی دارد. اما از جایی به بعد با دیدن مشکلات متفاوتی که مردم مختلف با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، ذهنش درگیر شده و دیگر نمی‌تواند بدون فکر کردن، روزمرگی بی‌دردسرش را پیش بگیرد. در این میان مرور شدن خاطرات و تروماهای کودکی‌اش در ذهن‌اش هم ماجرا را برایش سخت‌تر می‌کند.

من را به این فکر فرو برد که شاید از یک جا به بعد همه‌ی آدم‌ها (واقعاً منظورم همه‌ی آدم‌هاست)، به دنبال معنایی برای زندگی خود می‌گردند و شاید یکجورایی همه از بسیاری جهات، خیلی بیشتر از چیزی که فکر می‌کنیم، شبیه هم هستیم. در این میان عجیب اینکه، به اشتراک گذاشتن تجربه‌های فکری و احساسی خود با دیگری، آن‌قدر گاهی نتایج نامطلوب به همراه دارد و حس فهمیده شدن در پی ندارد، که آدم باز هم شک می‌کند.
      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.