یادداشت محمدقائم خانی
1402/3/25
2.8
1
. به چشم سقراط، عالم زبان دارای واقعیت بیشتری است تا تجربه مستقیم و بیواسطه. پس همان طور که مطابق تشبیه مشهور، به خورشید نمیتوان مستقیم نگریست، بلکه باید آن را از طریق انعکاسش در آب مشاهده کرد، هرکس بخواهد از طبیعت حقیقی چیزها مطلق شود، در logoi زودتر به وضوح و روشنی دست خواهد یافت تا از راه تجربه فریبنده حسی. افلاطون اصرار دارد که هر فرضیه باید با توجه نتایجش روشن شود، و انتقاد خود از دشمنان منطق را بر این اساس استوار میکند. اگر از آشکار ساختن محتوای مفهوم کوتاهی کنیم، بحث درباره آن بیثمر است. هنگام کاربرد الفاظ و دلایل، گیج و سردرگم شدن آسان است. شگرد سوفسطائیان این است که در احتجاج، همین سردرگمی را هدف میگیرند. از سوی دیگر، هر قدر محتوای فرضیه بازتر شود، باورپذیری آن از طریق مشاهده افزایش مییابد. استدلالی که بر طبق آن، علت مساوی «ایده» قرار میگیرد، از همین جا آغاز میشود. مبدأ آن، ایدههای امور زیبا و نیک و بزرگ و مانند آن است. زیرا زیبا و نیک و بزرگ نیز از تجربه به دست نمیآیند. هایدگر بسیاری چیزها را به شیوهای جدید دیده و نه تنها امکانهای نویت تفکر برای ما به وجود آورده است، بلکه همچنین امکانی ایجاد کرده که متنهای فلسفی مأثور و نیز هنرها خود با ما سخن بگویند. گویی فضایی نو با آمدن او آغاز شد. البته باید تصدیق کرد که راهیابی در این فضای نو و تعقیب راه خویش، کار آسانی نیست. به این جهت، میخواهم بگویم که همانگونه که افلاطون، افلاطونی نبود، هایدگر را نیز نمیتوان مسئول هایدگریها دانست.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.