یادداشت محمد جواد مولاخواه

        از باغ می‌برند تا چراغانی‌ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی‌ات کنند
پوشانده‌اند صبح تورا ابر های تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند 
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند
ای گل گمان مکن به شب چشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه‌ای بترس که شیطانی ات کنند
اب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانی‌ای ست که قربانی‌ات کنند

ف-ا-ض-ل
ن-ظ-ر-ی

      
76

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.