یادداشت عین راء

عین راء

عین راء

2 روز پیش

        رمان در فضای تبلیغ یک طلبه در روستایی دور افتاده و محروم نوشته شده است. طلبه ای معمولی. با همه ی خوبی ها و بدی هایی که یک طلبه جوان می تواند داشته باشد. گاهی کم آوردن. گاهی اصرار بر تبلیغ. گاهی ترسیدن. گاهی انزجار. گاهی تکیه به خدای متعال. همه چیز کنار هم. فضای واقعی را به نظرم ترسیم کرده ست. از گرسنگی کشیدن تا ناراحت شدن، از پادرمیانی تا عصبانی شدن. همه چیز خیلی واقعی است در مورد شخصیت این طلبه. 

چند مدل رمان و خاطره در این فضا خوانده ام. زن آقا، کتاب یحیی، ملداش. این کتاب به لحاظ داستان پردازی قطعا از همه جلوتر بود. نه اینکه بقیه جذاب نباشند و این کتاب جذاب، نه! دقیقا تمرکزم روی تکنیک داستان پردازی است. رفت و برگشت های مکرر به گذشته. ایجاد چند تعلیق همزمان در داستان. به سکون و سکوت و یک نواختی قلم زدن. پایان بندی باز در مورد یکی از تعلیق ها! همه این ها یعنی تکنیک داستان نویسی خیلی قوی تر از بقیه چند کتابی بود که نام بردم. اما به هر حال رمان است و زن آقا به نظرم به دلیل واقعی بودن ارجح بر بقیه است. 

من هنوز با پایان بندی باز کنار نیامده ام. خودم و نویسنده را می خواهم آتش بزنم وقتی به پایان بندی باز می رسم! 

فضای حاکم بر رمان، جدیِ متمایل به ترس و غم است. طنز ندارد. و همین روی اعصاب من است! که باید طنز هم داشته باشد و چرا این همه جدیت؟! ولی خب، سلیقه نویسنده این بوده. غم هم پررنگ است و چند جایی بغض گلوگیر می شود. و خدا بگم نویسندگان بغض آور را چه کار کند؟! خب برادر من نکن! چرا آخر این همه بغض برای رمان درست می کنی؟!

کتاب کم حجم و زودخوان است. سریع تمام می شود. 

خواندنش برای آشنایی بیشتر با فضای طلبگی قطعا خوب است و علاقمندان به داستان می توانند در هر سنی این کتاب را بخوانند.
      
13

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.