یادداشت هدی
1403/8/12
•چند نکته پراکنده از آینده در قلمرو اسلام. با مطالعه کتاب نویسنده در نظرم عزیز و مترجم در نظرم عزیزتر شدند. هم محتوای اصلی کتاب و هم پاورقیها در نوع خودشان جالب بودند. تعابیر مترجم درباره سیدقطب فراتر از تصورم بود. و رفرنسهای مترجم در پاورقی هم برایم جالب بودند: •حواشی طالقانی بر تنبیه الامه نائینی •کتاب واژههای چهارگانه در قرآن •مقاله خاورمیانه بر لبه پرتگاه جنگ اتمی الکس موریس •اسلام مکتب مبارز و مولد بازرگان •فایده و لزوم دین شریعتی •مقاله فلسفه شورشهای شیعه حکیمی •سرگذشت فلسطین رفسنجانی درباره محتوا: نگارنده معتقد است انسان گریزی از دین (به معنای مجموعهای از عقیده و عمل) ندارد و به این معنا هیچ انسانی نمیتواند بی دین باشد. نگارنده مروری بر تاریخ یهود و مسیحیت میکند که من سواد کافی برای ارزیابیاش ندارم و به علل عدم ظرفیت آنها برای رهبری جامعه بشری میپردازد. سپس به پیشگویی راسل درباره به پایان رسیدن سیادت نژاد سفید اشاره کرده و مسئله را فراتر از آن و به سرآمدن تمدن غرب تحلیل کرده و از آنجا که مارکسیسم هم توان پاسخ به نیازهای بشر را ندارد آینده را متعلق به اسلام میداند. و با استناد به دالس و الکسیس کارل که گمشده انسان را معنویت و شناخت انسان دانستهاند، اسلام را راه حل سردرگمی بشر عنوان میکند. اسلام در نظر او در عین توجه به علم، فطرت انسانی را مبنا قرار میدهد. طبعا مخالفان این مسئله هم نکاتی دارند و جای بحث در این حوزه زیاد است کما اینکه زیاد هم بحث شده و حرف سید قطب حداقل در سال ۲۰۲۴ که من کتاب را خواندم حرف جدیدی نیست. اما شیوه طرح بحث جالبی داشت. همچنین قطب معتقد است روش علمی ابداع مسلمانان بوده و اسلام هیچ ضدیتی با علم تجربی ندارد اما تنها در عرصه ماده است که دست انسان برای آزمون و خطا و احاطه بر سوژه تا این حد باز است و انسان نمیتواند خود را هم با همین روش بشناسد و ناچار از اتکا به علم الهی است. در واقع در علوم انسانی نمیتوان تنها به روش تجربی اتکا کرده و از علوم الهی غفلت کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.